۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

الله

درود خدا بر سید علی خامنه ای

۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

فوری/بهزاد نبوی آزاد شد

بهزاد نبوی دقایقی پیش آزاد شد. به گزارش خبرنگار کلمه، بهزاد نبوی پس از حدود ۱۴۰ روز تحمل انفرادی و زندان آزاد شد . خبرهای تکمیلی متعاقبا اعلام می شود.
http://www.kaleme.org/1388/08/09/klm-1838

فوری/مهندس الویری آزاد شد

کلمه: مهندس مرتضی الویری دقایقی پیش آزاد شد. به گزارش خبرنگار “کلمه” این عضو کمیته ی پیگیری وضعیت زندانیان و آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات دقایقی پیش با قید وثیقه آزاد شد. اخبار تکمیلی متعاقبا اعلام می شود.
http://www.kaleme.org/1388/08/09/klm-1833

بیانیه شماره ۱۴ میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان












بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ معاصر ما سیزدهم آبان یادآور سه حادثه است. در نخستین از این رویدادها امام خمینی از ایران تبعید شد و نهضت در فترتی سیزده ساله فرورفت.
رژیم شاه پس از به دست آوردن چنین نتیجهای باید خود را شماتت کرده باشد که چرا این راه حل ساده را پیش از آن به کار نبست. یک قیام بود و یک امام که وقتی از صحنه دور شد دیگر چیزی از شور تحولخواهی باقی نماند. آیا به راستی امام خمینی در حرکتی که آغاز کرد تنها بود؟ هرگز چنین نبود، زیرا هرگز چنین نیست که یک فرد بتواند به تنهایی در صحنه جامعه تحولات نمایان ایجاد کند. پیروان او بسیار بودند، اما آنان شبیه به یارانی نبودند که سالها بعد پیرامونش را گرفتند، آن زمانی که گفت «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است …»ا

دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است؛

دانش آموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکی از سبعانه ترین کشتارها قرار گرفتند. تجربه رژیم از حوادث دهه چهل بود که موجب چنین حرکات خونینی شد. تصور بر آن بود که اگر با همان قاطعیت گذشته عمل کنند از نو به همان نتایج خیرهکننده دست مییابند، حال آن که زمینه اجتماعی کاملا تغییر کرده بود؛ زمین تغییر کرده بود و زمان تغییر کرده بود و مهمتر از آن جان انسانها تغییر کرده بود. دیگر حکومت شاهنشاهی با یک امام تنها روبرو نبود. این بار کسانی گرد او جمع شده بودند که شاید به اندازه پدرانشان او را نمیشناختند یا سخنانش را نشنیده بودند، اما به اندازه امام خود شور در سینه داشتند؛ آنها همچون پدرانشان برای به راه افتادن لازم نبود که پیدرپی شماتت شوند.ا

درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛

از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهرا این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام میخواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعا هیچیک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور میکردند بعد از چند روز حادثه تمام میشود و به خانه هایشان باز میگردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید. تنها امامی که درد یک سکوت سیزده ساله را چشیده باشد میداند که جامعهای شکلیافته از چوبهای فرمانبر و خشک از خود جوششی ندارد و حیات پاکیزهای ندارد. او مردم را رهبر میپسندید، زیرا میدانست که گذر از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست. آنان باید از چنان خودانگیختگی و بصیرتی برخوردار شوند که در هر عصری و نسلی بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند. مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده میکرد.ا

آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه میرسد. آیا امروز قابلتصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست دادهایم، و اگر چنین نباشد این نشانهای از ریشه های انقلابی ماست.ا

ما به اتکای این ریشه هاست که سبز شدهایم، ریشههایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو میکنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاط آمیز داشته باشیم.ا

حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافه پرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یکصدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشه های تاریخی اش نفع نمیبرد، ا

و اگر برخی دولتهای بیگانه بر ترویج چنین تمایلاتی اصرار دارند شاید در این کار سودی ملاحظه میکنند. آنها اگر لازم باشد با وجدانی آرام بر سر جنبش امروز ایرانیان پشت میز معامله مینشینند و به همان مقدار آزادی و توسعه سیاسی که در کشورهای همسایه وجود دارد برای ملت ما قناعت میکنند و در این قناعت قابل سرزنش نیستند. این ما هستیم که اگر مصالح خود را به درستی تشخیص ندهیم باید ملامت شویم.ا

این روزها هر نگاهی که به نگاهی میافتد از پیروزی میپرسد. کی به آن میرسیم؟ چه چیز ما را به آن میرساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش میاندازد؟ و چه چیز آن را کمال میبخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته ای در جامعه متولد میشود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولتها تنها میتوانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.ا

آیا ما هم میتوانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسانها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش میگذارند در خور نیکوییها قرار میگیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنجهای خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهرهمند شده اند.ا

راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان میدهد که ما تا انتها بر سر خواسته های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز میگشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز میکند.ا

اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بین المللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند میشد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هستهای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانه ها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمیکردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیتهای هستهای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتحالمبین نامیده شود؟

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط گرند.ا

حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح آمیز هستهای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریطهای دولتمردان ایمن نشدهایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریمها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.ا

چیزی که ما میتوانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم.ا

دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک میکنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟

آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم.ا

باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.ا

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمیگذاریم و میراثهای به جا مانده از مبارزات نسلهای پیشین را به هیچ تقلیل نمیدهیم. ا

و هر آنچه از آرمانها و خواستههایمان که جا بماند با زندگیهای خود آن را به دست میآوریم، زیرا ساختار ظاهری هرگز تمام آن چیزی، بلکه قسمت اصلی آن چیزی نیست که در جامعه واقعیت دارد. بخش اصلی این واقعیت زندگیهای ماست. دستگاه ظاهری میتواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباسهای تحقیرآمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم میتوانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. در این رودررویی کدامیک برندهاند؟ دستگاه ظاهری میتواند آنان را در دادگاههای نمایشی محکوم کند و نگاه مردم میتواند آنان را در پیشگاه وجدان خویش حاکم بداند. به راستی کدامیک از این دو در واقعیت جامعه حکومت میکنند؟ دستگاه ظاهری با برخوردهای توهینآمیز خود خانوادههای آنان را سرافکنده و خوارشده میخواهد و نگاههای مردم آنان را در عین تلخکامیهایی که میچشند سربلند میبیند. کدامیک از این دو نگاه بر احساس این خانوادهها چیره است؟ دقت کنید که تنها در نگاه مردم این همه قدرت وجود دارد و تا اینجای کار هنوز حرفی از دیگر تواناییهای آنان نگفتهایم. دستگاه ظاهری میتواند برای این خانوادهها تنهایی و عسرت تدارک ببیند و مردم میتوانند آنان را در آغوش بگیرد؟ به راستی کدامیک از این دو بر کار خود غالبند؟ دستگاه ظاهری میتواند دانشجویان غریب را به جرم ابراز عقیده از خوابگاه محروم کند و معیشت آنان را در تنگنا قرار دهد و شبکههای اجتماعی میتوانند با حمایتهای خود از آنان پشتیبانی کنند. تاثیر اقدام کدامیک از آنها بیشتر است؟ به راستی کدامیک از آنها قدرتمندتر است؟ بلکه اساسا تقابلی میان این دو وجود ندارد؛ یکی هست و دیگری نیست، زیرا این زندگیهای ماست که به هر امری در نظم ظاهری جامعه معنا میبخشد. ما در چند ماه گذشته نه با شکستن این نظم، که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگیهایمان صحنه جامعه را تغییر دادیم. ما چه نیازی به شکستن این نظم داریم در حالی که در هر شرایطی این ما هستیم که با زندگیهای خود به آن جهت میدهیم.ا

بعد از این نیز راه ما این است. در شرایطی که اصول متعدد قانون اساسی بتوانند بیمحابا معطل بمانند حقیقت آن است که فرقی میان قانون خوب و بد وجود ندارد. ساختار سیاسی کشور اگر بهترین نظم ممکن باشد به چه کار میآید اگر زندگیهای ما به آن اعتبار نبخشد، یعنی معنی برایش تدارک نبیند، آن را تنفیذ نکند و اجرای بدون تنازل آن را مطالبه ننماید؟ به همین ترتیب اگر این ساختار واجد اشتباهات و عقب افتادگیهای واضح بود ما تنها در صورتی میتوانستیم آن را اصلاح کنیم که نخست معنای آن را اصلاح میکردیم و این کار را با زندگیهای خود انجام میدادیم.ا

البته بسیارند ملتهایی که این توانایی خود را به جا نمیآورند و ترجیح میدهند قدرت را به قدرتمندان وابگذارند. آنها در جامعه خود پیشوا نیستند، ولی مردم ما هستند.ا

سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک میگویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیتهای بلندشان آرزو میکنم.ا



میر حسین موسوی
شنبه, ۹م آبان, ۱۳۸۸

عفو بین الملل: خامنه ای سخنان خود را پس بگیرد

سازمان عفو بین الملل از سخنان آیت الله خامنه ای درباره انتخابات انتقاد کرده و از او خواسته "فورا" سخنان خود را "پس بگیرد".

آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران روز چهارشنبه 6 آبان ماه در دیدار گروهی از "نخبگان علمی - فرهنگی" انتقاد به نتایج انتخابات ریاست جمهوری را "بزرگترین جرم" خوانده بود.

مالکولم اسمارت مدیر بخش خاور میانه و شمال آفریقای "عفو بین الملل" روز پنجشنبه در بیانیه ای نوشت: "آیت الله خامنه ای در اظهارات خود می کوشد مخالفت مشروع و مسالمت آمیز و اعلام نارضایتی از فرآیند سیاسی را جرم تلقی کند."

او افزود: "مقام های ایرانی در رویکرد خود به وقایع پس از انتخابات، مکررا و مکررا حقوق اساسی افراد را نقض می کنند. آنها سعی دارند دهان مردم خود را ببندند و با ایجاد ترس آنها را وادار به سکوت کنند."

آقای خامنه ای در سخنان خود گفته بود "این همه زحمت کشیده بشود، مردم بیایند، یک شرکت به این عظمت، یک نصاب شکنی، یک رکورد شکنی در دنیا در مردمسالاری، در دمکراسی ای که اینقدر ادعایش را می کنند، انجام بگیرد، بعد یک عده مفت و مسلم بیایند بدون استدلال، بدون دلیل، همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است، این کار کوچکی است؟ این جرم کمی است؟"

سازمان عفو بین الملل همچنین از وضعیت برخی زندانیان حوادث بعد از انتخابات ایران مانند کیان تاجبخش، جامعه شناس ایرانی آمریکایی، فریبا پژوه، روزنامه نگاری که 4 روز است در اعتصاب غذا به سر می برد، احمد زید آبادی، دبیرکل سازمان دانش آموختگان و حسین رسام کارمند سفارت بریتانیا در ایران انتقاد کد.

حسین رسام در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران به همراه 8 کارمند دیگر سفارت بریتانیا بازداشت شد.

او که به توطئه و دخالت در ناآرامی های ایران متهم شده بود، در یکی از دادگاه های دسته جمعی حاضر شد و علیه خود اعتراف کرد.

اخیرا حکم دادگاه بدوی که از جمله تحمل چهار سال زندان را هم شامل می شود به آقای رسام ابلاغ شده است.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/10/091030_m_amnesty_khamenei.shtml

روایت یک دانشجوی نخبه و شاهد عینی از مراسم دیدار رهبری با نخبگان: «آقا» نماز نخوانده مراسم را ترک کرد!

من توی جلسه همایش ملی نخبگان دیروز و دیدار با خامنه ای شرکت داشتم و اینجا قصد دارم ماوقع را توضیح دهم.



تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ واو ننداز) خواندند. در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند. وی خود را دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم. این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد( که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم) :



"حرفهای من در زمینه متفاوتی نسبت به آنچه که دوستان مطرح کردند می باشد و صحبتهای خود را در 3 بخش ارایه می کنم.

1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرفهای من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادرو مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم.

2 - مساله دوم را من با مثالی در یک مقیاس کوچکتر مطرح می کنم. در یک خانواده زمانی که دو برادر با یکدیگر مشکل دارند اگر پدر خانواده با برادر کوچکتر برخورد خشنی کند ، برادر بزرگتر هم به خود این اجازه را می دهد که با برادر کوچکتر رفتار خشونت آمیز داشته باشد. شما که مقام پدری دارید وقتی با مخالفان خود آن گونه برخورد می کنید عوامل پایین تر نیز به طبع آن رفتاری دارند که همه میدانند درزندانها چه گذشت. در مورد وقایع زندانها من به یاد دارم که در یکی از سخنرانی ها فرمودید که با مسببان این گونه وقایع و متخلفان زندانها به شدت برخورد می شود اما.. من خودم در یک تظاهرات سکوت در تاریخ (...) حضور داشتم. اونجا لباس شخصی ها و افراد لباس دار ریختن و همه ما رو زدند.

3- من نمیدانم چرا در این کشور اجازه ابراز هیچ گونه انتقادی در مورد شما داده نمی شود؟ من دراین 5 سالی که روزنامه ها را مطالعه می کنم ندیدم که کسی نقدی به شما وارد کند حتی یک جمله مجلس خبرگان که وظیفه آن نقد و نظارت بر عملکرد رهبری است عملا مشاهده می شود که این کار را انجام نمی دهد. "



دربین صحبتها بسیجی هایی که بین حاضران پخش بودند پارازیت می انداختند و داد میزدن که تمومش کن . وسط صحبتها یک برگ کاغذ به اون دانشجو دادند. اونم رو کرد به خامنه ای و گفت که به من گفتن که وقتت تمومه اما اگر اجازه میدین هنوز صحبت دارم. همین موقع بسیجی ها هم صلوات فرستادن که تمومش کنن .خامنه ای گفت از اول هم وقت تموم بود ولی حالا شما صحبتها تو ادامه بده در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید وبسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمیخواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به اون دانشجو همون حرفهایی رو زد که توی خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای اون دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزنه و ...

وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم برید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ برید انتقاد کنید و...

یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فورا از پرده پشت سرش غیبش زد. به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.

در ادامه همایش من دیگه اثری از اون دانشجویی که رفته بود صحبت کرده بود ، در همایش ندیدم.

http://www.mowjcamp.com/article/id/53571

درخواست مجوز توسط هواداران موسوی راهپیمایی ۱۳ آبان از دانشگاه تهران تا مقابل لانه جاسوسی


انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه برای راهپیمایی سیزده آبان از مقابل دانشگاه تهران تا مقابل سفارت سابق آمریکا از استانداری تهران درخواست مجوز کرد.

به گزارش رویدادعلی محمد حاضری دبیر کل انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها اعلام کرد: برای اینکه این مراسم طبق روال هر سال برقرار بماند این تشکل برای برگزاری راهپیمایی از مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تا لانه جاسوسی از وزارت کشور در خواست مجوز نموده است و امیدواریم تا با صدور مجوز و حضور پر شور مردم در این روز برگ دیگری در انزجار از ظلم و جور و نشان دادن حس استقلال خواهی مردم ورق بخورد .

گفتنی است ، با اینکه هر سال و طبق روال به مناسبت روز مبارزه با استکبار تا لانه جاسوسی تجمع اعتراض آمیز برگزار می شود، اما مرتضی تمدن استاندار تهران اعلام کرده بود برای تجمع روز ۱۳ آبان از سوی هیچ گروهی درخواست مجوز صورت نگرفته است

http://www.rouydadnews.info/pages/525.php

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

بیانیه جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی در باره بازداشت‌شدگان دعای کمیل و سایر زندانیان جنبش سبز "بترسید از روزی که صبر و شکیبایی مردم تمام شود"

در اعتراض به بازداشت حدود 30 نفر از شرکت کنندگان در مراسم دعای کمیلی که قرار بود برای آزادی سیدشهاب الدین طباطبایی عضو زندانی شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی برگزار شود جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی بیانیه‏ای به شرح زیر صادر کردند:


عزیزان ما را آزاد کنید

عوامل دولت کودتا در تازه‏ترین اقدام خود، امشب (پنج شنبه‏، سی ام مهرماه‏)، به منزل یکی از خانواده های زندانیان سیاسی یورش برده اند و نه فقط همسر او که همه مهمانانش را که با آروزی آزادی شهاب طباطبایی و سایر زندانیان سیاسی مشغول خواندن دعای کمیل بوده اند بازداشت کرده و به محل نامعلومی انتقال داده اند.اغلب بازداشت شدگان مراسم دعای کمیل بستگان و دوستان زندانیان جنبش سبز هستند.

ما خانواده های زندانیان سیاسی هشدار می دهیم که فوری بازداشت شدگان امشب را که گناهی جز دعا خواندن برای آزادی عزیزان خود نداشته اند ،آزاد کنید.آنها سخت نگران سلامت عزیزان دربند خود بودند و حالا شما آنها را فقط به دلیل این نگرانی بازداشت کرده اید. فریاد ما را بشنوید و آنها را آزاد کنید. نه فقط بازداشت شده های امشب که همه زندانیان حوادث انتخابات را آزاد کنید . اگر برفرزندان بی گناه ما رحم نمی کنید، بردین خود رحم کنید، به نام اسلام حکم نرانید و آنرا بد نام نکنید. نگهداری عزیران ما در زندان که گناهی جز ابرازعقیده، و یا حد اکثر باز گو کردن واقعیت های تلخ جامعه ندارند ظلمی است بزرگ که مردم بر شما نخواهند بخشید.

شما با نگهداری این افراد در سلول های انفرادی، برپایی داداگاه های نمایشی، و سرگردان نگهداشتن خانواده آنها، علاوه بر بی عدالتی، آبروی اسلام و جمهوری اسلامی را نیز می برید. دنیا رفتار غیر قانونی و غیر انسانی شما را نظاره می کند. سرتان را از پنجرهای خانه های امن تان بیرون بیاورید تا ببینید که مردم جهان چگونه در باره شما قضاوت می کنند. چرا به نام دین ظلم می کنید و آبروی اسلام را می برید؟

جهان، جهانی نیست که بتوان حقایق را پشت درهای بسته زندان پنهان کرد. روزی نیست که رسانه های جهان در باره شقاوت هایی که در ایران می گذرد ننویسند و نگویند. شاید تصور شما بر این بوده است که با بر پایی دادگاه های نمایشی می توانید به مردم ایران و جهان بقبولانید که این افراد گناهکارند، چون خود "اعتراف" کرده اند. ولی درست برعکس. شما با این روش، جمهوری اسلامی را بد نام کرده اید. مردم ایران و جهان از ماهیت این دادگاه های نمایشی و دستوری با خبرند. شما با این روش دادگاه های جمهوری اسلامی را بیشتر از اعتبار انداخته اید.

هر روز که می گذرد مردم جهان به روش های مجرمانه شما بیشتر پی می برند و متأسفانه ایران را مستحق تحریم و تکفیر می دانند. شما با بد نام کردن ایران و اسلام، ظلم دوگانه بر مردم روا می دارید. شما مملکت مردم و دین آنها را بد نام می کنید و این گناهی نا بخشودنی است. زیرا خسارات آن مستقیم و غیر مستقیم متوجه مردمی می شود که هیچ نقشی در این بازی های سیاسی شما ندارند.

بس کنید. حال که بر پایی دادگاه های نمایشی پایان گرفته است، عزیزان ما را آزاد کنید. آیا دستگاه قضایی آنها را به گروگان گرفته است تا جنبش سبز ادامه نیابد؟ اگر چنین می پندارید از واقعیت بسیار بدورید. جنبش سبز، جنبش حق خواهی مردم ستم دیده ایران است که ادامه آن در گرو حضور این فرد و آن فردنیست و نمی توان با زندانی کردن افراد بی گناه آنرا متوقف ساخت. مردم صلح طلب ایران در کمال آرامش در پی مطالبات معو قعه و قانونی خودند. تنها یک رنگ، رنگ سبز، یک رنگ ساده، مردمی که درد مشترک دارند را به پیوند داده است. عجیب نیست؟ به این همبستگی گسترده مردم بیاندیشید. به این واقعیت فکر کنید. تلاش کنید درد مشترک مردم را بشناسید.

با شیوه های ستمگرایانه تنها ممکن است بتوان آن دردها را موقتا پنهان کرد، ولی نمی توان از بین برد. بترسید از روزی که صبر و شکیبایی مردم تمام شود. با نگهداری عزیزان ما در زندان نمی توانید این واقعیت را پنهان کنید. شما باید به جای مجازات افراد بی گناه ریشه درد جامعه را بشناسید. افرادی که در بند شما اسیرند گناهی ندارند. آنها را آزاد کنید.

ما حق خود می دانیم در صورتی که قوه قضاییه جمهوری اسلامی به خواست های ما رسیدگی نکند و عزیزان ما را همچنان در بند نگهدارد، شکایت به نهاد های بین المللی ببریم ودست به تحصن و اعتصاب غذا بزنیم تا جهانیان بر ظلمی که به ما می رود بیشتر آگاهی یابند. شاید آنها درد ما را بفهمند.

جمعی ازخانواده‏های زندانیان سیاسی
پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۸

http://www.mowjcamp.com/article/id/50576

شکاف میان سپاه و ارتش احتمال درگیری این نیروهارا افزایش داده استShare























احتمال درگیری و برخورد گروه های نظامی در ایران بالا گرفته است.با گذشت چندین ماه از کودتای گروههای سیاسی و نظامی وشبه نظامی وابسته به سپاه وبیت رهبری ,شکاف میان گروه های نظامی جمهوری اسلامی بیشتر شده است.گزارش های دریافتی خبرنگار آژانس ايران خبر حاکی از این امر است که به دلیل تبعیض فراوان میان نیروهای نظامی شاغل در ارتش وسپاه پاسداران شکاف میان بدنه ی نیروهای امنیتی و نظامی حکومت هرروز بیشتر میگردد.پس از جنگ تحمیلی سپاه پاسداران قدرتمند شده است همین امر موجب نفوذ شدید این نیروی نظامی در ارکان اقتصادی وفرهنگی اجتماعی وسیاسی جامعه شده است.توجه وتاکید بیش از حد شخص رهبری برنقش سپاه , اختصاص هزینه ها و بودجه های کلان برای مدرن کردن ونیز پشتیبانی و تقویت این نیرو موجب تفاوت سطح تکنیکی وابزاری میان سپاه و ارتش در ایران شده است. همچنین از نظرسطح درآمدی نیز نیروهای سپاهی چندین برابر ارتشی ها حقوق ومزایا دریافت می کنند به طوری که در همه ی شهرهای ایران بهترین منازل مسکونی بهترین خودروها و تقریبا عالی ترین سطح زندگی در اختیار افراد سپاهی قرار دارد.حتی بودجه های پادگان های نظامی وابسته به سپاه از نظر خدمات عمومی,حمل ونقل,پشتیبانی,هزینه ی خوراک وغذا,تجهیزات نظامی وسایر موارد چندین برابر هزینه های اختصاص یافته به پادگان ها ولشکرهای ارتش است.همچنین فرماندهان سپاه چه در رده های بالا و چه در رده های پائین به عنوان معتمدین حکومت در همه ی شهرها معرفی می شوند.روی کارآمدن محمود احمدی نژاد نیز وضعیت سپاهی را بهتر کرد و کار را به جایی رساند که در حال حاضر بسیاری از مشاغل مهم کشوری و لشکری در اختیار سپاهی ها و یا افراد سفارش شده سپاه قراردارند.وجود چنین تبعیض هایی موجب هراس سران حکومت از واکنش های ارتشی ها شده است.زیرا در جریان اعتراض های صورت گرفته اخیر مردم معترض علیه نیروهای سپاهی وبسیجی وگارد ویژه بیشترین شعارها را داده اند.حال آنکه از نظر بسیاری از مردم ارتشی ها به دلیل عدم دخالت در سیاست از سوی مردم مقبولتر هستند.برهمین اساس شایعه ی مقابله سپاه و ارتش این روزها در محافل عمومی به گوش می رسد.از سوی دیگر خامنه ای برای به دست آوردن دل ارتشی ها و نیز برای اینکه نشان دهد بین ارتش و سپاه شکاف واختلافی نیست چند وقت پیش به دانشکده نیروی دریایی ارتش در نوشهر سفر کرد.در جریان برگزاری همایش های مربوط به جنگ نیز در اوایل مهرماه بیشترین فرصت برای خودنمایی به نیروهای ارتش داده شد.تاکید برتوانایی نیروی هوایی ارتش وحتی پرداختن به این موارد در صدا و سیمای حکومت با چنین رویکردی صورت گرفت. با این حال خبرهایی از شکاف عميق سران ارتش با سپاه وسیاست های دولت کودتای محمود احمدی نژاد وشخص خامنه ای به گوش می رسد.تا جایی که برخی شایعات احتمال درگیری این نیروها را در شرایط فعلی محتمل می دانند.همچنین برخی شایعات گویای احتمال پیوستن ارتش به جنبش اعتراضی مردم در صورت تداوم رفتارهای مستبدانه وسرکوبگرانه ی سپاهی است.

۱۳۸۸/۸/۱


آژانس ايران خبر

اساتید دانشگاه رازی خواستار لغو احکام صادره برای فعالان دانشجویی شدند

به گزارش کرمانشاه پست ؛ بیش از 90 نفر از اساتید دانشگاه رازی کرمانشاه با ارسال نامه ای به محمد مهدی خدایی ، رئیس دانشگاه ، خواستار لغو احکام انضباطی صادره برای فعالان دانشجویی آن دانشگاه شدند.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

بسمه تعالی

جناب آقای دکتر خدایی

سلام علیکم

با احترام اینجانبان امضا کنندگان این متن،اعضای هیئت علمی دانشگاه ضمن محکوم نمودن هرگونه تشنج آفرینی و تحرکات غیرقانونی و اعمال خشونت در دانشگاه،از محضر جنابعالی درخواست نموده در صورت امکان نسبت به تجدید نظر و لغو احکام صادره از سوی کمیته انضباطی دانشگاه جهت آن دسته از دانشجویانی که در چارچوب قوانین موجود،در ستادهای انتخاباتی و مراسمات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری فعالیت و شرکت نموده اند و در تخریب اموال عمومی دانشگاه نقشی نداشته انداقدام لازم را مبذول فرمایید.لطف شما در این مورد موجب رفع نگرانی عده کثیری از دانشجویان،خانواده ها و اعضای هیئت علمی دانشگاه می باشد که قطعا در درگاه خداوند بدون پاداش نخواهد بود.

اسامی شماری از اساتیدی که نامه فوق را امضا نموده اند:

دانشکده فنی مهندسی:

اعلمی-فیروزه-مکی-صفرزاده-یاس-فتحی-پاک نژاد-فروتن-رحیمی-اختری-ویسی-جوان-کیهانی-بختیاری-یوسفی-رحیم پور-احمدی-خلیل زاده-شریفی پور-رجبی-حیاتی-حقیقت-رشیدی-عباسی خزایی-شریفی نیا-اقبال زاده

دانشکده علوم:

تکوک-موسوی-احمدزاده-تبریزی-صحرایی-اویسی-منصوری-برون-بهروزی-نیامرادی-رابعی-فتحعلیان-مرادی-شاه آبادی-سلیمانی-قاسمپور-تاران-مهدیون-سهرابی-رفیعی-رنجبر-ایراندوست-رضایی-رضانیا-حاجیانی-درویشی-زینتی زاده

دانشکده تربیت بدنی:

خزایی-تادیبی-بهپور

دانشکده ی علوم اجتماعی و ادبیات و علوم انسانی:

نجفی-احمدیان-رشیدی-سلیمی-دل انگیزان-علی پور-ابوالفتحی-ایوانی-امیری-دلاوری-خامه ای-سبزه ای-کرمی-مرادی-فکری-سالمیان-آژیر-باقرآبادی-قیطوری-ذوالفقاری-خیری-امیری-بشیری-ملکی-زین العابدینی-یونسی

کرمانشاه پست

http://www.autnews.cc/node/3905

بیانیه جبهه مشارکت در محکومیت احکام صادره برای زندانیان سیاسی: ملک با کفر پایدار می ماند اما با ظلم وستم نه

" آیا مردم در روی زمین سیر و سفر نمی کنند تا عاقبت کار پیشینیانشان را ببینند که آنها با آنکه بسیار از اینان قوی تر و آثار وجودیشان در روی زمین بیشتربود سرانجام خدا به کیفر گناهانشان بگرفت و از قهر و انتقام خدا هیچ کس نگه دارشان نبود "(ایه 21 سوره غافر)














بررسی و تحلیل وقایع و حوادث واقعه پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری حاکی از این است که زمامداران نظام جمهوری اسلامی ایران و مسئولان اداره کشور به رغم همه ادعاهای اسلام مداری کمترین توجهی به آموزه های دین مبین و ازجمله این آیه الهی نداشته و بدون عبرت آموزی از عاقبت کار گذشتگان به انجام کارهاو اقداماتی پرداخته اند که فقط بر دامنه اشتباهات و خطاکاری های آنها افزوده و نظام برآمده از بزرگترین انقلاب مردمی و دینی قرن بیستم را در آستانه فروپاشی قرار داده است . پرده آخر این اشتباهات و خطا ها که نشئت گرفته از غلبۀتوهم توطئه بر ذهن و دل طراحان کودتای مخملی است، تحمیل صدور احکام سنگین حبس بر دستگاه قضایی برای افراد در بندی است که جرمی جز فعالیت سیاسی انتخاباتی، اصلاح طلبانه و مسالمت آمیز نداشته اند . و این سنت الهی است که هیچ نظام و کشوری با اینگونه اعمال پایدار نمی ماند و این به بهترین وجه در این کلام رسول گرامی اسلام آمده است که " ملک با کفر پایدار می ماند اما با ظلم وستم نه " .

در مورد انطباق این احکام و روندی که به صدور این چنین احکامی برای فعالان سیاسی منجر شده است با موازین شرعی و اصول متعدد قانون اساسی و قوانین جاری ازجمله قانون احترام به آزادیهای مشروع و حقوق شهروندی و آیین دادرسی کیفری سخنی نمی گوئیم چون در جریان آنچه پس از انتخابات در برخورد با فعالان سیاسی و مدنی رخداده است همه اینها به کنار نهاده شده و دست اندکاران با استفاده از قدرت مطلقه و دور زدن هرآنچه که می توانست آنها را در چارچوب شرع و قانون مقید کند و فقط با بهانه حفظ نظام و جلو گیری از انجام انقلاب مخملی و رنگی دست به کارها و اقداماتی زده اند که حاکی از عدم باور آنها به هرگونه قیودات شرعی و قانونی و حتی اخلاق و مروت و انصاف است . اینها نشان داده اند که تمسکشان به شرع جز برای توجیه اعمال روش های استبدادی و اقتدارگرایانه نیست و برپایه قاعده " حق با غالب است " عمل کرده و خود را حق و هرآنکس دیگر را ناحق و باطل دانسته ، هرگونه رفتاری را با او جائز می دانند و برهمین پایه است که شهروندان ایرانی را به خودی و غیرخودی تقسیم کرده و بر غیرخودی هر حکم ناروایی را روا می دانند و فقط بر پایه این منطق و با نگاهی کاملا سیاسی می توان صدور چنین احکام سنگین و غیرعادلانه ای را برای شریف ترین فرزندان انقلاب و ایران فهم و درک کرد چرا که اینان آب در لانه موران انداخته اند و ظاهردینی و باطن استبدادی برخی حاکمان را برملا ساخته اند و برآنند تا از دستاوردهای انقلاب اسلامی پاسداری نموده و بنابروصیت رهبر سفر کرده نگذارند میراث انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان افتاده و برباد رود .

صدور این احکام سنگین نشان می دهد که دعوت به قانونگرایی معترضان به نتیجه انتخابات نیز حربه ای بیش برای سکون و سرکوب همه کسانی که بدنبال رای شان بودند ، نبوده و در واقع تمسک به قانون اسم رمز برای خاموشی هر صدای معترض بود چرا از زمان و نحوه بازداشت فعالان سیاسی تا صدور این احکام سنگین توسط بخشی از دستگاه غیر قضا و قضا راهی جز پایمال شدن همه قوانین و موازین حقوقی موجود طی نشده است و هر فردی با مشاهده این وضعیت براحتی در می یابد که شعار و دعوت به قانونگرایی در کشور جز لقلقله زبان و بازی با الفاظ توسط قدرت بدستان برای اعمال استبداد و تضییع همه حقوق شهروندی به نفع حاکمان و تثبیت وضعیت موجود نیست .

جبهه مشارکت ایران اسلامی با محکوم کردن روند جاری در برخورد با فعالان سیاسی در بند و صدور احکام سنگین برای آنها، کل جریان حادث را یک ماجرا و تسویه حساب سیاسی با منتقدان و مخالفان اصلاح طلب از سوی اقتدارگرایان حاکم می داند و از اینرو بر پایه باور به راهبرد سیاست ورزی اصلاح طلبانه به طراحان و مجریان این سناریو انذار می دهیم که دست از اینگونه اعمال ظالمانه و غیر مفید به حال نظام واداره کشور بر دارند و راه آشتی با ملت و معترضان را در پیش گیرند . اگر اینان در این اندیشه اند که با اعمال اینگونه روش ها و به بند کشیدن فعالان سیاسی می توانند پیروزی و غلبه خود را در سایه ایجاد رعب و وحشت تداوم بخشند باید بدانند که وجود مردمی با ویژگی های مردم ایران که تجربه انقلاب اسلامی و دوران اصلاحات را پشت سر نهاده و هنوز سخنان امام خمینی از گونه " میزان در اداره کشور رای ملت است " در گو ششان زمزمه می شود این اندیشه بیهوده می نماید و به همین دلیل جنبش مدنی و سبزی که براه افتاده است راه خود را تا حاکمیت رای و نظر مردم بر سرنوشت خویش ادامه خواهد داد . راه اصلی حفظ و بقای نظام از درون ملت و گردن نهادن به رای آنان می گذرد و هر راهی دیگر حز این بر بیراهه رفتن و سقوط است و این همان آموزه الهی است که در عاقبت کار گذشتگان بسیار قدرتمندتر و با آثار وجودی بیشتر از شما اندیشه نمائید و راهی را نروید که خیر دنیا و آخرت در آن نباشد . حکومت در سایه رعب عاقبتی ندارد اما حکومت در سایه عدالت و همدلی جاودانه می شود همانگونه که حکومت کمتر از پنج ساله علی جاودانه شده اما حکومت های طویل المدت ظالم به لعن همیشگی مردم و تاریخ و سقوطی وحشتناک گرفتار شده اند و گردش ایام اینگونه بوده و خواهد بود .

جبهه مشارکت ایران اسلامی
29 مهرماه 1388

http://norooznews.info/news/14553.php


نگاهی به مضامین و لایه های درونی مصاحبه اخیر مهندس موسوی !

لینک دانلود مقاله

کازی از گروه تحلیلگران انقلاب سبز

مهندس موسوی بر خلاف روال چند ماه اخیر، به جای صدور بیانیه از طریق پیام ویدئویی با طرفداران خود گفتگو کرده است. این اولین مصاحبه تصویری وی، بعد از کودتای انتخاباتی به شمار میرود و هم از نظر محتوای سخنان و هم شکل بیان، دارای نکات ارزشمندی است. به همین دلیل سعی کردیم نکات درونی و بعضا پنهان این پیام را به طور مختصر رمزگشایی کنیم.

ملی
مدتی است که موسوی به جای ابطال انتخابات، بر حاکمیت ملی تاکید میکند. به نظر میرسد این مفهوم، به بهترین نحو، عصاره و چکیده مطالبات اکثریت ملت را به صورتی فراتر از شکل و نام نظام سیاسی، نشان میدهد. مسلما وقتی شخص یا گروهی، حاکمیت ملت را به عنوان اصل اساسی در برنامه سیاسی خود بپذیرد، نتایج و ملزومات آن را هم قبول خواهد داشت. یعنی اگر ملت در مقام حاکم بلامنازع بر سرنوشت کشور، طرح یا شکلی از حکومت را انتخاب کنند، او نیز آن رای را قبول خواهد کرد. البته هر شخص میتواند آزادانه عقیده خود را ابراز کند و نظام حکومتی مورد علاقه خود را معرفی نماید. بدین ترتیب، همه آحاد ملت، با هر عقیده و مرام سیاسی، در یک وحدت عمل (نه لزوما وحدت کلمه) برای تثبیت حاکمیت ملی تلاش میکنند. تمام عقاید و افکار سیاسی محترم اند، به این شرط که بر اصل حاکمیت ملت مبتنی و معتقد باشند.

به مثابه زندگی
مشکل جامعه ایران، فقط یک کودتا در قوه مجریه کشور نیست. چه بسا احتمال داشت که تقلب صورت نمیگرفت و موسوی رئیس جمهور میشد و مانند دوران خاتمی هر 9 روز یکبار، با حکم حکومتی و قتل زنجیره ای، بحرانی بر سر راه دولت مشروع ایجاد میکردند. دولت کودتا فقط یک عفونت یا یک نشانه از بیماری استبداد است که زندگی جامعه ایران را تهدید میکند. باید هر جا که دولت قیم مآب به هر صورت حضور دارد، پاکسازی و ضد عفونی گردد. اگر عضوی از بدن دچار عفونت شود، لازم نیست فورا قطع و نابود شود. ابتدا تمام تلاش خود را برای گند زدایی و پاکسازی انجام میدهیم و اگر موثر نبود، جراحی در دستور کار قرار خواهد گرفت. نباید با هدف از بین بردن یک ویروس در بدن آلوده، بیمار را کشت (!) پس هر جا که دولت کودتا هست، سبزها هم هستند؛ دیگر مانند سابق نیست که دولت هر وقت دلش خواست، کشور را تعطیل کند و در خیابانهای خالی از جمعیت رژه برود و مردم مانند سیل زدگان و قحطی زدگان از شهر فرار کنند و در جاده های شمال و جنوب کشور کشته شوند. از این پس، طرحهای ارعاب و وحشت (گشت و ایست و ...)، تظاهرات رسمی، نمایشگاه ها، همایش ها، جشنواره ها، سفرهای استانی، سفرهای بین المللی، مراسم حج، مراسم افتتاح و ... هر جا که نشانه ای از عفونت استبداد مشاهد شود، باید بلافاصله و با قاطعیت ضد عفونی شود تا سلامت و «زندگی» جامعه تامین گردد.

وحدت ملی (آشتی ملی)

شکی نیست که معترضان، وضعیت سیاسی موجود را تایید نمیکنند، اما در عین حال نگاه سبزها به این وضعیت به گونه ای نیست که حاضر باشند برای خروج از آن به هر شرایط خفت باری تن بدهند. به همین دلیل، موسوی با صراحت گفت که منظورش از وحدت ملی، یکپارچگی و همدلی بین اقشار ملت است و نه توافق سیاسی یا پشت پرده با جناح های حاکمیت. و هر طرحی برای وحدت باید با توجه به این امر (یعنی اصل حاکمیت ملی و اتحاد اجتماعی) تدوین شود و گرنه بی فایده است. واقعیت این است که طرحی را که مفادش مشخص نیست، نه میتوان رد کرد و نه تایید. اما ظاهرا در میان اجزای جناح حاکم بر سر همین طرح نانوشته، اختلاف نظر وجود دارد و بخشهایی از این جناح به دنبال «گریز» از وضعیت موجود هستند، چرا که میدانند تداوم این وضعیت فقط به رشد بیشتر جنبش سبز منجر میشود. بنا براین موسوی و جنبش رو به رشد سبز، عجله ای برای برون رفت از وضعیت موجود ندارد. این طرح هر چه که باشد، رویکرد سبزها، رویکردی اجتماعی است که در هر شرایطی، باید (مثل زندگی) جاری باشد و ادامه یابد. اگر دولتی ملی و متکی به رای مردم ایجاد شود، رویکرد اجتماعی مزبور راحت تر و در آرامش ادامه می یابد، اما در غیر این صورت، مانند ماه های گذشته، مبارزه مدنی ادامه خواهد داشت. این مبارزه هر چه به طول بینجامد، عرصه آن گسترده تر میشود، نیروهای اجتماعی فعال روشهای مبارزه مدنی را بیشتر می آموزند و پخته تر میشوند و در عین حال سیاست و حکومت شفاف تر میشود و همین شفافیت، بلای جان دیکتاتور است. به همین دلیل است که آنان که عاقلتر هستند، از هم اکنون به فکر چاره افتاده اند و به زودی یک انشعاب دیگر در جناح حاکم اتفاق خواهد افتاد. پس عجله و شتابی در کار نیست و «زندگی» ادامه دارد.
* * *

علاوه بر این مسائل محتوایی، نکات فنی و شکلی قابل توجهی هم در تحرکات اخیر رهبران جنبش سبز و به خصوص در پیام تصویری موسوی وجود دارد، که باید مورد توجه قرار گیرد:

رهبران جنبش سبز، تا چندی پیش، همزمان با مردم و هواداران خود، با حاکمیت هم سخن میگفتند. حتی با صراحت از جناح حاکم تقاضا میکردند که در صدا و سیمای انحصاری به آنان فرصتی برای دفاع بدهد. اما استفاده از اینترنت به عنوان یک «رسانه تصویری» نشان دهنده تحولی در رفتار رهبران است، و این یعنی: سبزها دیگر با حاکمیت گفتگویی ندارند. از این پس جنبش سبز، نیازها و مطالبات خود (از نحوه پوشش و لباس گرفته تا لغو اعدام نوجوانان یا آزادی زندانیان سیاسی) را دیگر خطاب به حاکمیت مطرح نمیکند، بلکه خطاب به جامعه بیان میکند. خواسته ای اگر هست، از مردم است نه از حکومت. وقتی موسوی میگوید که وحدت ملی به معنی وصل کردن تجریش به راه آهن است، منظورش این است که باید شکافهای اجتماعی که دولت کودتا به وجود آورده است را از بین برد و با اتحاد در برابر استبداد ایستادگی کرد؛ باید با همه آحاد ملت ارتباط برقرار کرد و شکاف و انزوا را از بین برد.

معنای مبارزه به مثابه زندگی این است که در یک روند دو وجهی، از یک طرف جامعه رشد میکند و خود را به مثابه یک ملت تجربه میکند و از طرف دیگر، گروه حاکم به تدریج محو و پژمرده میشود. این همان فرایند تدریجی دفع و حذف حاکمیت غیر ملی و بازگشت حاکمیت به ملت است. با پیگیری این روند میتوان دو وضعیت را انتظار داشت: یا دار دسته مسلح حاکم به تدریج حذف و محو میشود و دولت ملی تشکیل میشود، یا این که به مقاومت و سرکوب ادامه میدهند که در این صورت، مبارزه ادامه می یابد و در زمانی مناسب که ملت به اندازه کافی قدرت گرفت و متحد شد، با زور مشروع، خلع سلاح و محاکمه میشوند. بنابراین هیچ مذاکره پشت پرده ای در میان نیست و هر طرحی باید ابتدا به تایید ملت برسد.

در پایان

رهبران جنبش سبز به صورت تلفنی یا حضوری با هم ارتباط داشته و دارند و تاکید بر دیدار خانگی در برابر دوربین ها و رسانه ها و استفاده از اینترنت برای سخن گفتن با مردم، حاوی یک پیام ضمنی است؛ ارسال پیام تصویری و برگزار کردن نشست های خانگی، یعنی این که جنبش باید از طریق جلسات خانوادگی در خانه ها، محله ها، محیط های کاری و دانشگاهی گسترش یابد تا به چنان قدرتی برسد که دیگر حاکمیت نتواند خود را به ناشنوایی بزند. باید توجه داشت که جنبش سبز از ابتدا حالت شبکه ای نداشت و این یک طرح از پیش طراحی شده نبود. در واقع محدودیت رسانه ها و احزاب باعث شد سبزها از اینترنت استفاده کنند و ساختار شبکه ای اینترنت باعث شد که جنبش به صورت ناخودآگاه به صورت یک شبکه اجتماعی عمل کند. اکنون وقت آن رسیده که این شبکه ها به صورتی آگاهانه در میان مردم و در درون جامعه ایجاد شوند و گسترش یابند و از اینترنت بیشتر به عنوان رسانه استفاده شود.

تحولات اخیر همچنین نشان میدهد که موسوی، نه تنها موسوی دهه 60 نیست، بلکه موسوی 22 خرداد 88 هم نیست. او همگام و همراه با ملت خود را با روند شتابان تحولات پس از کودتا تطبیق داد و از یک اصلاح طلب سیاسی به یک مصلح اجتماعی تبدیل شد. موسوی نه یک بت است و نه یک پل پیروزی، او اکنون یکی از مردم است؛ مردمی که علاوه بر مطالبات کنونی خود، وارث تاریخی جنبش دموکراسی خواهی دوران معاصر هستند و مورد تحسین و تکریم جهانیان قرار گرفته اند. این مردم، این جنبش و رهبرانش، حتی برای مخالفان خود یک «فرصت» به شمار میروند. این دیگر یک انتخاب نیست، تقدیر هم نیست. اینها مردمی هستند که انتخاب خود را کرده اند و آمده اند که بدانند چرا باید انتخاب کرد.
اکنون شکست یا پیروزی این جنبش، به نام ایران ثبت خواهد شد

یک دست را ببندند صدها دست باز می شود

کلمه:از سر گیری انتشار روزنامه کلمه سبز موقتا منتفی شد.پس از ماجراهای دامنه دار پس از انتخابات و با توجه به اینکه برای انتشار روزنامه کلمه سبز منع قانونی وجود نداشت،تحریریه کلمه سبز شکل گرفت و چند هفته فعالیت کرد تا برای رساندن روزنامه روی دکه آماده باشد اما گویا متصدیان امور چندان رغبتی به انتشار روزنامه نشان ندادند تا رتبه ۱۷۲ ایران در زمینه آزادی مطبوعات از میان ۱۷۵ کشور چندان درد آور به نظر نیاید.

اما در این میان میر حسین موسوی بود که برای دلداری کارکنان روزنامه به میان اعضای تحریریه آمد او در سخنانی در جمع کارکنان روزنامه “کلمه سبز” از تلاش های آنان برای انتشار این روزنامه تقدیر کرد .

به گزارش خبرنگار «کلمه»، میر حسین موسوی با بیان این که می‌دانم تعطیلی یک روزنامه برای اعضای آن چقدر سخت است خطاب به اعضای تحریریه که خواهان انتشار “کلمه سبز” به قیمت پرداختن هر هزینه ای بودند، گفت : همه عقب نشینی ها بد نیست و به معنای پشیمانی نیست و با هدف ادامه مسیر از راه های دیگر انجام می شود.

صاحب امتیاز روزنامه کلمه سبز با اشاره به عدم انتشار آن اظهار داشت: بحث هزینه و فایده سیاسی باعث شد که دوستان در یک تصمیم جمعی به این نتیجه برسند که از انتشار روزنامه صرف نظر کنند. البته تعطیلی کلمه سبز به معنای توقف و تعطیلی فعالیت‌های رسانه‌ای نیست و ضرورت دارد که با راه‌کارهای ابتکاری رسانه‌هایی به وجود بیاید که در چارچوب‌های منافع ملی مطالبات این جنبش را بارتاب دهند.

او با بیان این که در غیاب خلاء رسانه‌هایی که پیگیر منافع ملی هستند رسانه‌هایی مانند صدای آمریکا و بی بی سی به مرجع خبری تبدیل می‌شوند اظهار داشت: چنین رسانه‌هایی طبیعی است که در نهایت باید منافع کشورشان را در نظر ب‌گیرند.

موسوی سپس با اشاره به روش‌های ابتکاری که از سوی شبکه اجتماعی “جنبش سبز” طی ماه‌های گذشته برای اطلاع رسانی ایجاد شده است گفت: در مسیر انتخابات و بعد از آن شیوه‌های ابتکاری برای اطلاع رسانی د پیش گرفت شد و اگر یک دست بسته شد در عوض آن صدها دست باز شد. مهم این است که اکنون نیاز به داشتن رسانه از سوی همه هواداران این جنبش احساس می‌شود و اگر در آینده هم بتوانیم این نیاز را حفظ کنیم قطعا در شبکه عظیم مردمی راه‌های فراوانی را بازخواهیم کرد.

وی ادامه داد: البته تعطیلی “کلمه سبز” را باید اتفاقی موقتی فرض کرد، چرا که ضرورت‌ها ایجاب می‌کند که سرانجام همه صداها اجازه شنیده شدن پیدا کنند. خطر بزرگ زمانی اتفاق می‌افتد که مجرای اطلاع رسانی را محدود کنیم و با پایین آوردن قدرت جذب نظام به ایجاد وضعیت انفجاری کمک کنیم.

او با بیان این که در دنیای کنونی نمی‌توان دور جامعه دیوار کشید اظهار داشت: اگر فضا باز نشود از دنیا عقب می‌مانیم و مشکلات وسیعی پیدا می‌کنیم. اگر در گذشته می‌شد بدون پیوند با فضای داخلی و خارجی کشور را برای سال‌ها اداره کرد، اما اکنون با گسترش تکنولوژی و ارتباطات چنین کاری غیر ممکن است.موسوی همچنین با اشاره به فاصله تاریخی که میان روشنفکران و عامه جامعه وجود داشته اظهار داشت: از دوره مشروطیت تاکنون یک نوع جدایی میان مردم و روشنفکران داشتیم. روشنفکران به مسایلی می‌اندیشدند که با نیازها و خواسته‌های عامه مردم تفاوت‌های اساسی داشت، اما وقایع اخیر نشان می‌دهد که این فاصله در حال برطرف شدن است.

او ادامه داد: در اندیشه‌های روشنفکران و سیاستمداران ما معمولا این نقص وجود داشته است که تاکید بر روی برخی ارزش‌ها آنها را از دیگر امور خوب باز می‌دارد حال آن که در زندگی واقعی مردم ما ارزش‌های خوب منفک از هم نیست و آنها می خواهند همه خوبی ها را کنار یکدیگر داشته باشند. اصلا به عبارتی جامعه ایرانی مانند ژانوس خدای یونانی است که می‌تواند امور ظاهرا غیر هم‌جهت را با یکدیگر جمع کند. آنها هم می‌توانند از شهادت ندا آقا سلطان ناراحت باشند و هم از شهادت مردم در غزه و دیگر نقاط جهان ابراز تاسف کنند.

مهندس موسوی سپس به عواملی که در رویدادهای اخیر موجب کاهش فاصله میان نخبگان و عامه مردم اشاره کرد و تاکید نمود: ویژگی‌هایی که در جنبش سبز مشاهده می‌شود حاکی از هین سازواری ارزش‌هاست و تمام قائلان به این جریان می کوشند ارزش های خوب را با یکدیگر ترکیب کنند و در آینده هم باید همین روش را دنبال کنیم. موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی شعارهای مطرح شده که در تجمع های خیابانی اظهار داشت: شعارهای افراطی ناشی از عصبانیت است. به نفع همه ماست که شعارهایی متناسب با ظرفیت کشور طرح کنیم و از طرح شعارهای تند و غیرمنطبق با وضعیت کشور بپرهیزیم.

مهندس موسوی همچنین با اشاره به این که نباید اجازه داده شود اتفاقات ماه‌های گذشته به بدبینی نسبت به دستاوردهای انقلاب منجر شود اظهار داشت: طبیعی است رسانه‌هایی که صدای این قدرت یا آن قدرت هستند بلاخره مجبورند از منافع ملی کشور خود ولو به زبان فارسی دفاع کنند و در این راه بذر بدبینی به کل دستاوردهای انقلاب اسلامی در طول سی سال گذشته بپاشند و حتی سعی کنند به سراغ حماسه عظیم و تاریخی دفاع مقدس ملت ما بروند و متاسفانه سیاست‌های رسانه‌ای موجود در این زمینه مکمل اقدامات آن رسانه‌های بیگانه است و شرایطی که امروز برای کلمه سبز ایجاد شده است یک شاهد روشن در این ماجراست.

http://www.kaleme.com/1388/07/30/klm-1183

محتشمی‌پور:شرکت‌کنندگان در مراسم دعای کمیل خانواده شهاب طباطبایی دستگیر شدند/ خانواده‌های زندانیان سیاسی پاسخ قاطعی به این برخوردها خواهند داد


پارلمان‌نیوز: دقایقی پیش شرکت‌کنندگان در مراسم دعای کمیل که خانواده شهاب‌الدین طباطبایی برگزار کرده بودند همگی دستگیر شدند.

فخرالسادات محتشمی‌پور در تماس با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، با اعلام این خبر افزود:« کار به جایی رسیده که از نجابت خانواده‌های زندانیان سیاسی به این شکل سوء استفاده می‌شود و ما دیگر در خانه‌های خود نیز امنیت نداریم.»

همسر سیدمصطفی تاج‌زاده تصریح کرد:« تا این لحظه علی‌رغم آنکه معتقدیم برخوردهای صورت گرفته با فعالان سیاسی بعد از انتخابات بر خلاف قانون و شرع بوده و اتهامات وارد شده به آن‌ها بی‌پایه و اساس است اما ما به عنوان خانواده‌های زندانیان سیاسی مصالح نظام را بر مصالح خود و عزیزان دربندمان ترجیح‌ دادیم.»

وی ادامه داد:« با اینکه راه‌های مختلفی پیش روی ما بود تا نسبت به برخوردهای صورت گرفته با همسرانمان اعتراض کنیم اما تا این لحظه به خاطر نظام، هیچ‌کدام از این راه‌ها را نرفته‌ایم اما شاهد هستیم که اینگونه وحشیانه با خانواده‌های زندانیان سیاسی برخورد می‌شود و از هینجا به مسئولان هشدار می‌دهیم درصورتی که این رفتارها ادامه پیدا کند جواب قاطع و محکمی به این رفتارها خواهیم داد.»

گفتنی است، تا این لحظه تعداد دقیق بازداشت‌شدگان مشخص نشده است اما تعداد بازداشت‌شدگان ده‌ها نفر تخمین زده می‌شود.

http://www.parlemannews.ir/?n=4775

ندا و نرگس؛ پرسش از زندگی یک نسل













لینک دانلود مقاله

کاری از گروه انقلاب سبز

به نام خدایی که این سرزمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید


به عنوان یک ایرانی، چگونه میتوان شاد و خوشبخت زیست؟
شاید این پرسش به ندا آقا سلطان و نرگس کلهر ربط مستقیم نداشته باشد، اما اینها فقط دو نام نیستند، بلکه میتوان آنها را نماد و سمبل یک نسل در نظر گرفت. سرنوشت ندا و نرگس، تاریخچه نسل شان است که یا در خیابان گلوله خوردند، یا این که در کمپ پناهندگان پیر شدند. شاید بهتر باشد برای یافتن پاسخ، ابتدا بدانیم که این نسل در کجای کار است تا بعد تصمیم خود را بگیریم که آیا باید همین مسیر را با سرعت بیشتر پی بگیریم، یا این که تغییر مسیر دهیم.

در نگاه اول، به نظر میرسد اسباب خوشبختی همه جمع اند و اما «محدودیت منابع» یا فراموش کردن اخلاق و معنویت باعث رقابت بر سر این منابع کمیاب شده است. نهایتا برخی سوء استفاده گر و غارتگر هستند که از قواعد صحیح رقابت تخطی کرده اند و بحمدالله به زودی رسوا خواهند شد. اما این اسباب خوشبختی که برای «انتخاب» در دسترس ما گذاشته شده است، چیست؟ ما از چه چیزهایی لذت میبریم؟ به چه چیزهایی افتخار میکنیم؟ چطور از میان آنها انتخاب میکنیم؟ باید اول مجموعه منابع لذت و موفقیت را مورد بررسی قرار دهیم:
ماشین سواری با بنزین سهمیه ای، لذت و تفریح در استادیوم های سر پوشیده و درپوشیده مخصوص بانوان، کسب احساس«امنیت ناموسی» از طریق گشتهای مسلح، ایست بازرسی، فرو کردن آفتابه در دهن انسانها، ایرانگردی اجباری در روزهای عزاداری ملی، کنسرت رفتن در دبی و عشق و حال در آنتالیا و بعد از آن: سینه زنی در تهران (همراه با انگشت نگاری در تمام فرودگاه های جهان و ممنوع الخروج شدن در فرودگاه های داخل)، جراحی و تزریق «ژل» به همه اعضای سرپوشیده بدن، طرح و برنامه برای استفاده حداکثری از تمام ظرفیتهای «خونه خالی»، یافتن پزشک مورد اعتماد برای کورتاژ و دوخت و دوز، برنده خوشبخت شدن در قرعه کشی بانکهای بدون ربا یا در مسابقه SMS برنامه 90، حاضر نشدن بر روی تشک بعد از ماه ها تمرین، تماشای فیلمهای جراحی شده و «آموزنده» از صدا و سیمای انحصاری، خوردن تاج و منقار مرغ و خروس برای پرهیز از گوشت خوک، سالم سازی از طریق جدا سازی، تماشای مراسم شلاق و اعدام خیابانی یک «مجرم»، صف کشیدن برای پیتزای یکی بخر/ دوتا بخور، حب تریاک برای حفظ کیان خانواده در شب جمعه، تبدیل یک به دو در زمینه هایی مثل: خانه، ماشین، مغازه، موبایل و همسر، عضویت در بسیج برای کم کردن دو ماه از خدمت سربازی، محکم کاری از طریق حمل سند ازدواج در پارک، سینما، خیابان و کوه، کلاس خصوصی کنکور به هدف ستاره دار شدن در بهترین دانشگاه های جهان اسلام، عمره دانشجویی، تفتیش جیب مدعوین به پارتی (که دوربین نداشته باشند)، عضویت در شورای شهر، انرژی هسته ای و خودروی ملی با تکنولوژی بومی ...

و هزاران منبع کمیاب و عرصه های رقابت آمیز دیگر، برای این که احساس برنده شدن و خوشبخت بودن به ما دست بدهد.

جای نگرانی نیست، این یک نطق آتشین در نفی مادیات و انکار مال دنیا نیست، این کار را سریالهای «آموزنده» و اخلاق در خانواده های انحصاری به خوبی انجام میدهند. برعکس، این جستجویی است برای یافتن یک رویکرد انسانی به این مواهب طبیعی و مادی و بهره گیری انسان از آن چه حق اوست؛ از رقابت برابر و بدون رانت، از شادی بدون ایست، از زیبایی بدون جراحی، از جشن تولد بدون باج، از رابطه بدون کفن پوش، از لباس بدون گشت، از عقاید بدون تفتیش، از کتاب بدون سانسور، از کسب و کار بدون کارچاق کنی، رشوه، ریا و تزویر... . این دفاعی است از حق برخورداری انسان از شادی و تهاجمی است به انکار زندگی؛ این دعوتی است به ماندن و مقاومت کردن، نه فرار یا انزوا.

ما به ظاهر برای بهره بردن از مجموعه از لذایذ و شادی های دلخواه، ظاهرا با »همدیگر» رقابت میکنیم، حتی برای یافتن جای پارک با هم رقابت میکنیم، اما این چه شادی و پیروزی است که هر از گاه، تک تک، جدا افتاده و بی پناه، اسیر گزینش، گشت، ایست بازرسی، تفتیش، لو رفتن بلوتوث، انگشت نگاری، آوارگی در کمپ پناهندگان، اخذ تعهد، شلاق و تعزیر به خاطر یک مقاله، ضرب و شتم و انواع و اقسام «مهـــرورزی» های جدید نظیر تجاوز از جهات مختلف، میشویم و باز هم فکر میکنیم که جایی مثلا در زیرزمین، در بالای کوه، در دبی یا آن طرف آب برای شاد زیستن باقی مانده است. هر بار که یکی از ما ستاره دار و پرونده دار و داغــــدار میشود، نگاهی به دور و بر خویش میکنیم، تلفنی میزنیم و خدا را شکر میکنیم که من و خانواده ام گرفتار نشده ایم: "عزیزم، روسریت رو بیار پایین، ضبط رو خاموش کن" و راهمان را میگیریم و میرویم. با سرعت هم میرویم، تا "شبهای برره" یا یک "جومونگ" را از دست ندهیم. میرویم و در لاک خود فرو می خزیم و با دهان باز به برنامه های سالم صدا و سیمای انحصار نگاه میکنیم و همه چیز را فراموش میکنیم.

یا اگر خیلی "سیاسی" باشیم، ریموت کنترل ماهواره پارازیتی را به دست میگریم و منتظر اخبار میمانیم تا بشنویم که یکی از کوره در رفته و به آخر خط رسیده است و خود را نابود کرده است ... و بعد بر او مرثیه میخوانیم و عزاداری با شکوه میکنیم، به این امید که کنوانسیونهای حقوق بشر، تشری بزنند یا یا مقامات ارشد(عظمی)، بر سر رحم و شفقت بیایند و برای سیراب کردن خدایان خود، کمتر قربانی بگیرند، کمتر جوان بکشند، کمتر تجاوز کنند، کمتر آواره کنند ... . اما هیهات، که سهراب کشی، عادت این پهلوان پنبه هاست و ما هم به خرج خود و در خانه خود محبوسیم؛ اما بازهم احساس پیروزی میکنیم که حبس خانگی بهتر از حبس انفرادی و کهریزک است. آری هنوز آدم های بدبخت تر از ما هستند که دارند جای زخم شیشه نوشابه را بخیه میکنند، پس هنوز میتوانیم خود را خوشبخت و "برنده" بدانیم و خدا را شکر کنیم.

ما چگونه زندگی میکنیم که مشاور مطبوعاتی کودتا، فرار نرگس و هزاران نرگس و بلاتکلیفی او در کمپ پناهندگان را "یک موضوع عادی" میداند؟ ما چگونه زندگی میکنیم که رئیس بنیاد مرگ، به مادر ندا، قیمت پیشنهاد میکند و میخواهد خانواده او را تحت پوشش بگیرد؟

بهتر است یک بار هم که شده، طفره نرویم و "دو دره" نکنیم، یک جای کار ما ایراد دارد که فامیل سببی کودتا، رسما میگوید کشته شدن سه انسان بیگناه در کهریزک هیچ اهمیتی ندارد و حتی مورد سوال هم قرار نمیگیرد و بر گفته های خود تاکید هم میکند. یک جای کار لنگ میزند که حاکمیت پناهندگی سیاسی را امری عادی تلقی میکند.

این حرفها و قیمت زدن ها، چندان هم بی پایه و اساس یا از روی بی تدبیری نیست. این، بیانگر نوعی نگاه سیاسی، یا یک شیوه کشور داری است که در دهه های اخیر، یا توسط ما فربه شده، یا این که در سایه سکوت ما رشد کرده است و مقامات معظم را به این نتیجه «عقلانی» رسانده است که اول با زور یک محدودیت بر انسانیت ما وضع کنند و بعد مزدورانشان در قالب کارچاق کن و پارتی ظاهر شوند و فتیله زندگی ما را بالا و پایین بکشند: مجوز صادر کنند، نظارت کنند، سانسور کنند، توقیف کنند، پارازیت بفرستند، مراقب تشویش باشند و هر وقت لازم شد برای جلوگیری از زندگی ما کفن بپوشند. اول نان مردم را با زور اسلحه آجر میکنند و درهای کشور را میبندند، بعد با نان یارانه ای، مردم را اسیر خود میکنند؛ مردم را درجه بندی میکنند و به هر گروه، سهمیه ای اختصاص میدهند تا مردم فکر کنند که با هم رقابت میکنند و هر کس زرنگ تر باشد، سهم بیشتری از "دو دره بازی" رایج نصیب میبرد. بر اساس همین نظریه "بومی" است که معتقدند اگر امروز ندا را نخرند، فردا "دشمن" او و خانواده اش را مانند نرگس خواهد خرید، پس باید زود دست به کار شد و قیمت داد و درهای قفسه سهمیه ها را گشود و دست و دل بازی کرد، و «رافت» نشان داد؛ گور پدر حیا، مردم که جیک شان در نمی آید!

به همین سیاق، در فکر باز کردن درهای رافت اسلامی و وحدت ملی هستند: این روزها به گوش میرسد که مقام معظم قیمومیت، ناگهان به یاد موسیقی افتاده و به فکر بازنگری در تحقیقات داهیانه خویش در خصوص حدود و ثغور موسیقی "مجاز" است، تا کمی گشادش کند. ظاهرا میخواهند در این بسیج آباد هسته ای، دیسکو و کاباره و عرق خوری «استاندارد» همراه با صیغه و عاقد و آب توبه راه بیندازند تا مردم قدرشناس از فشار این رقابت زدگی و ماشینزیمی که در سایه پیشرفتهای بومی به دست آمده، قدری سبک شوند. لابد آنها که در حالی که نرم افزارهای فیلترینگ خود را به روز میکردند، به صورت کاملا اتفاقی، یا طی امدادهای غیبی، حرف "ک" را در گوگل، جستجو کرده اند و پیشنهادهای گوگل را دیده اند و بارها خداوند قاسم و جبار خویش را شکر گفته اند که هنوز سهمیه ها و فیتیله هایی برای بالا و پایین کردن در اختیارشان گذاشته است. میخواهند جنبش سبز را با مستمری بنیاد مرگ و عیش و نوش، به صورت "نرم" سرکوب کنند. میخواهند قاضی کهریزک ساز خود را "قربانی" کنند تا بلکه این "چیز" اندکی نرم شود.

نمیدانند که این نسل، تازه راه پرسش از زندگی خود را باز یافته است. نمیدانند که مردم دنبال راهی دیگر، "چیزی" دیگر، برای زندگی خود هستند، چیزی عظیم که نه یک تقدیر است و نه یک انتخاب، بلکه راهی است برای زندگی، راهی دیگر برای شاد بودن و خوشبخت زیستن که نیازمند دشمن، قربانی و مرگ نباشد. آری، خداوند زندگی و شادی را برای این مردم آفرید؛ مردمی که دیگر اجازه نمیدهند کسی زندگی شان را انکار کند و آنها را تحت پوشش بنیاد مرگ قرار دهد.
مردمی که دیگر از ولایت مرگ نمیگریزند، بلکه رو در رویش می ایستند و آن را با تمام سهمیه ها، مهرورزی ها و رافت هایش، انـکـــار میکنند.

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

تظاهرات در اهواز : "زندگی در ایران حق مسلم ماست"،"دولت کودتا استعفااستعفا
















امروز، حوالی یک ساعت پیش ، اهواز فضای اعتراضی بعد از انتخابات را بیش و بهتر از هر زمان تجربه کرد. در حالی که کارکنان شرکت لوله سازی در اعتراض به نپرداختن 10 ماه حقوق حود ، به سر دادن شعار "هی هات منه ذله " مردم عادی با پیوستن به آنها فضا را دگرگون کرده ، و شعارها تبدیل به شعارهای این روزهای دیگر نقاط ایران شد ، از جمله ی این شعارها: "زندگی در ایران حق مسلم ماست"،"دولت کودتا استعفااستعفا" ، "یا مرگ یا عدالت" ، "نصر من اله وفتح قریب مرگ بر این دولت مردم فریب" ،"الله اکبر" ، "یا حسین میرحسین".
این جمعیت دقیقا در نقطه مرکزی اهواز-چهارراه نادری- گرد آمده بود و با برخورد به دور از خشونت پلیس ، به صورت جمعی مرکز شهر را ترک کرده و همچنان به شعار های خود ادامه دادند. تنها ، در این میان بسیجیان دوربین های مردم را از آنها می گرفتند . به همین سبب امکان فیلم گرفتن برای زمان زیاد برای هیچ کس ممکن نبود.دوست من تنها موفق شد چند ویدیوی کوتاه بگیرد که میتوانید آنها را ببینید

تاج‌زاده: فرصت شنیدن حرف‌های ماهم برای مردم پیش خواهد آمد

کلمه:عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نظارت استصوابی و حق وتوی آقای جنتی و همکارانش را بزرگترین بدعت در انقلاب دانست.

فخرالسادات محتشمی پور همسر تاجزاده در مورد جزئیات سومین ملاقات او و خانواده‌ تاجزاده با معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات گفت:« این عضو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از سلامت و مثل همیشه از روحیه بالایی برخوردار بوده است.»

وی افزود:« تاج‌زاده از روند پیگیری پرونده‌اش بی‌اطلاع و به گفته خودش با توجه به این که هیچ اقدام غیرقانونی نداشته و همیشه فعالیت‌هایش درچارچوب قانون بوده است، برای شرکت در دادگاه علنی آمادگی کامل دارد.»

تاجزاده همچنین در این ملاقات توسط همسرش در جریان فتنه‌گری‌هایی که علیه او در بیرون زندان با اطمینان از حقانیت او و برای پرونده سازی‌های بیشتر می‌شود، قرار گرفت و با خونسردی و آرامش خاطر از روشن بودن حقایق نزد مردم گفت:«اکنون اینان در میدانی بلامنازع و در غیبت ما هرچه می‌خواهند بگویند. بی‌شک فرصت شنیدن حرف‌های ما نیز برای مردم فراهم خواهد آمد.»

وی همچنین در این دیدار با اظهار تأسف از نظارت استصوابی و حق وتوی جنتی و همکارانش، این بدعت را موجب به انحراف کشیده شدن انقلاب و انجام انتخابات غیرآزاد و غیرعادلانه دانست.

همسر سید مصطفی تاجزاده تصریح کرد:«ما، در هر ملاقات خودمان را برای روحیه دادن به او که به ناحق دربند و از حقوق اولیه‌اش از جمله دفاع در برابر هجمات وارده و جوسازی‌های رسانه‌ای محروم است، آماده می‌کنیم اما هربار می‌بینیم این ماییم که باید از ایمان راسخ و ثبات فکر و استواری قدم او در راه حق که در منش و گفتارش متجلی است، روحیه بگیریم و از این بابت خدای را شاکریم و به او مفتخر.»

وی خاطر نشان کرد:«ما به عنوان خانواده‌اش از طرف همه بستگان و خویش و قوم و دوست و آشنا به ایشان گفتیم که وجودش با همه وی‍ژگی های انسانی وارسته و مومن و حقیقت طلب موجب افتخار است و ناقل پیام محبت و سپاس خاضعانه او برای همه مردم دوستدار عدالت و طرفدار آزادی بابت اظهار لطف و مهرورزی‌هایشان به ایشان هستیم .»

http://www.kaleme.com/1388/07/29/klm-1085

مبارزات جوانان جنبش سبز علنی تر می شود انتشار بی سابقه اعلامیه های 13 آبان در سطح تهران





به نظر می رسد با وجود صدور احکام سنگین زندان برای فعالین سیاسی ، مبارزات فعالین جنبش سبز ایران علنی و گسترده تر دنبال می گردد.

پس از حضور جوانان جنبش سبز مقابل غرفه روزنامه حامی کودتا و سبز کردن این غرفه، به سایت "موج سبز آزادی" گزراش داد دیروز و امروز جمعی از جوانان اقدام به توزیع اعلامیه های دعوت به 13 آبان در برخی از تقاطع های پر رفت و آمد شهر تهران کردند.

این فعالیت ها که هر روز عیان تر و آشکارتر دنبال می شود، نشان از درماندگی "کودتاچیان" در برابر جنبش سبز دارد. در هفته ها و ماههای گذشته "کودتاچیان" سعی کردند با روشهای مختلفی مانند اعلامیه های تهدید آمیز سپاه قبل از روز قدس، انتشار اخبار دستگیری جوانان در سطح گسترده، تهدیدات مقامات قضایی، صدور حکم اعدام برای برخی متهمان و برخورد فیزیکی با مردم در تجمعات قانونی و مواردی از این دست سعی در ایجاد خفقان و سرکوب جنبش داشتند.

اما تنوع، سادگی و در عین حال گستردگی فعالیتهای جوانان موج سبز که به نوعی در راستای توصیه مهندس موسوی به اینکه "هر کس به هر قسمی که می تواند به راه سبز امید کمک برساند" می باشد، "نیروهای کودتا" را با درماندگی مواجه کرده است. در همین راستا گسترش اعتراضات دانشجویی در سطح دانشگاههای کشور نیز بر مشکلات کودتاچیان افزوده است.
http://www.rouydadnews.info/pages/516.php

ناآرامی در شرکت لوله سازی اهواز/ 28 مهر + فیلم

کارگران کارخانه‌ی لوله بتونی اهواز صبح امروز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه‌ی خود تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش هرانا به نقل از واحد کارگری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کارگران کارخانه لوله بتونی اهواز، صبح امروز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق 10 ماهه از سوی مسئولین کارخانه در میدان شهدای اهواز تجمع اعتراضی برپا کردند.
بر اساس گزارش‌های دریافتی، در این تجمع اعتراضی نیروهای انتظامی نیز حضور داشتند اما تا این لحظه، خبری از برخورد بین پلیس با تجمع کنندگان گزارش نشده است.
در این میان، تجمع کارگران مورد استقبال شهروندان نیز قرار گرفت و در حمایت از ایشان شعارهای بر علیه مسئولین دولتی سر داده شد.
لازم به ذکر است که کارگران کارخانه لوله بتونی اهواز، فردا نیز در اعتراض به وضعیت خود مجددا تجمع اعتراضی برپا خواهند کرد.
فیلم در یوتیوب

http://www.youtube.com/watch?v=4CraVyYVsso

منبع:
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=8198

دیگر نمیتوانند، تمام شد

هرچه بیشتر به خیابانها میرویم ، هرچه بیشتر از جنبش قدرتمند دانشگاههای ایران میشنویم ، هرچه بیشتر گسترش جنبش را از تهران به سایر شهرها شاهد هستیم بیشتر معتقد میشویم که دیگر تمام شد . دیگر اینها نمیتوانند مردم را سرکوب کنند . آب از سرشان گذشته ، دست و پایی میزنند و چند ماهی بیشتر دوام می آورند ولی مانند انقلاب سال 57 دیگر برای اینها کار از کار گذشته و به راه بی بازگشتی پا گذاشته اند که سرانجامش انهدام و سقوط نهایی است . همانطور که در شب انتخابات و تقلب بزرگ نوشتیم ، اینها اشتباه بزرگی کردند و آن این بود که روحیه مسلط بر جامعه ایران را و شرایط حاکم بر آن را درک نکردند:

1. بیش از 50 % جمعیت کشور زیر سی سال است . تازه نفس و پر هیاهو و خواستار آزادی و دموکراسی و تجربه برگرفته از اشتباهات پدران و مادران در سال 57. این نسل به قول مارکس چیزی به غیر از زنجیرهایش برای از دست دادن در جریان این خیزش مردمی ندارد . این نسل مانند نسل پدرانش نیست که با گذشت از انقلاب و سرکوبهای خونین دهه شصت و هشت سال جنگ و کمبود و بحران اقتصادی له شد و از بین رفت بلکه تازه نفس و پرقدرت و با نشاط است و آماده است که تاریخ خود را رقم زند .

2. شکاف در حاکمیت جدیتر و عظیمتر از آن است که به اینها اجازه سرکوب مردمی را بدهد بر خلاف سال 78 که یکدست بودند و راحت توانستند جنبش دانشجویی را سرکوب کنند . اینها بر اثر این شکاف عاجز و درمانده و فلج شده اند . بسیاری از بالاترین علمای حوزه اکنون در جبهه مردم جا گرفته اند و بخش بزرگی از سپاه و نیروهای سرکوب هم دیگر گوش به فرمان نیستند وگرنه مطمئن باشید این آقایان مدتها پیش جنبش را به خون کشیده بودند . شکاف رهبری هم که دیگر اظهر من الشمس است.

3 . روحیه مردم عوض شده است . دیگر حتی پایینترین و بی اطلاعترین اقشار اجتماع که همیشه هدف پروپاگاند این رژیم بودند و زیر علم آن سینه میزدند متوجه شده اند رژیم تاچه حد دچار فساد و بی برنامگی است و چگونه کشور را بر باد داده است .

4. بر خلاف دهه شصت که قشر عظیمی از ملت و نیروهای رژیم واقعا به آن اعتقاد داشتند و از جان مایه میگذاشتند دیگر در صفوف نیروهای طرفدار رژیم کسی جز یک مشت مزدور جیره خوار باقی نمانده است و اینها آدمهایی نیستند که بخواهند یا بتوانند یک جنبش عظیم مردمی را سرکوب کنند . اینها خیلی سریع از هم میپاشند .

به دلایل فوق آینده ایران و جنبش سبز دموکراسی و آزادی بسیار روشن است و فقط باید پایدار بود و مبارزه را ادامه داد که سقوط این دولت ظلم و زور و جهل و تزویر حتمی است .

“پیروزی نزدیک است”

http://irangreenrevolution.wordpress.com/2009/10/21/the-game-is-over-for-islamic-republic/

احمد توكلي: تورم بالاي 60 درصد در راه است

رییس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی با بیان احتمال تحمیل تورم بالای ۶۰ درصد به مردم پپیشنهاد داد: هدفمند کردن یارانه کالاهای اساسی، برای یکسال به تعویق افتد. خبرگزاری خانه ملت گزارش داد: "احمد توکلی" در نامه‌ای که در جلسه صبح روز سه‌شنبه بین نمایندگان توزیع شد، نکاتی را در ارتباط با بررسی لایحه دفمند کردن یارانه‌ها در صحن علنی متذکر شد. در نامه توکلی آمده است: مجلس نشان داد که حساسیت خوبی نسبت به کاهش آثار منفی اصلاح قیمت حامل‌های انرژی و آب نشان داده است و در همه موارد زمان اجرای قانون را به پنج‌سال افزایش داد. پیش‌تر کمیسیون ویژه‌ زمان حداکثر سه سال را که پیشنهاد دولت بود، به حداکثر پنج‌ سال افزایش داده بود، که مجلس به حذف لفظ حداکثر در همه موارد مشابه رای داد تا دولت تدریج و شیب ملایم اجرای قانون را مراعات نماید. این نامه می‌افزاید: بر خلاف احتیاط درباره طول دوره اجرا، برای سال آغاز اجرای قانون، مجلس با اکثریت ضعیفی (۱۲۵ از ۲۲۴نماینده حاضر) به پیشنهاد احتیاط‌آمیز نویسنده این سطور رای نداد. موضوع رای، اصلاح تبصره ۴ ماده ۱ با حذف کلماتی بود که اختیار دولت را در افزایش قیمت حامل‌های انرژی، محدود می‌ساخت. این تبصره می‌گوید دولت قیمت‌ها را تا جایی بالا ببرد که به طور خالص، حداقل ۱۰ هزار میلیارد تومان و حداکثر ۲۰ هزار تومان درآمد کسب کند. پیشنهاد این بود که در سال اول به همان ۱۰ هزار اکتفا شود، که رای نیاورد. توکلی در ادامه نامه خود آورده است: علت اصرار من این بود که شوک ناشی از افزایش قیمت‌های فرآورده‌های نفتی در سال اول باید زیاد نباشد. تمامی گزارش‌های علمی دستگاه‌های رسمی، مقالات علمی و پژوهشی، گزارش‌های نهادهای بین‌المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین‌‌المللی پول، به استثنای گزارش کار گروه تحول اقتصادی دولت، آثار تورمی افزایش شدید قمیت‌های حامل‌‌های انرژی را قابل توجه گزارش کرده‌اند. وی با بیان اینکه بین پژوهش‌های علمی به ندرت استثنایی مانند گزارش کار گروه دولت وجود دارد، تصریح کردهخ است: گزارش‌های رایج با فروض مختلف نتایج متفاوت، ولی بالا نشان داده‌اند. بعنوان نمونه بانک جهانی (۲۰۰۳) این تورم اضافی را ۵/۳۰ ؛ پرمه (۱۳۸۴) ۶/۳۵ ؛ بانک مرکزی (۱۳۸۰) ؛ ۶/۴۶ درصد و مرکز پژوهش‌های مجلس با فرض گزینه لایحه دولت این تورم اضافه بر تورم موجود را ۶/۵۹ درصد محاسبه...

http://www.gostareshonline.com/news/2-top-news/26309-----60----.html

دانلود ویدیوی اولین مصاحبه اینترنتی میر حسین موسوی بعد از انتخابات

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

غرفه روزنامه كیهان سبز شد

هواداران جنبش سبز در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها به غرفه روزنامه كیهان رفتند و به نشانه اعتراض به وضع موجود نمادهای سبز خود را در آنجا نصب كردند

سبزها دفتر یادبود روزنامه كیهان را با نوشتن جملاتی در حمایت از میرحسین موسوی پر كردند و به پرچم این روزنامه نیز روبان های سبز آویزان كردند به گونه ای كه مسوولان غرفه پس از ساعتی ناگریز به پایین كشیدن پرچم خود و جمع كردن دفتریادبود شدند.

حامیان جنبش سبز پیش از این قرار بود در زمان افتتاحیه نمایشگاه و سخنرانی وزیر ارشاد دولت كودتا با حضور خود اعتراض خود را به نمایش بگذارند اما مسوولان دولتی در یك عقب نشنیی آشكار مانع ورود مردم در مراسم افتتاحیه شدند و مراسم را پشت درهای بسته و با تدابیر شدید امنیتی برگزار كردند.

با این وجود هواداران جنبش سبز از طریق شبكه اجتماعی گسترده خود برنامه های گسترده ای را برای روزهای آینده تدارك دیده اند كه از آن جمله می توان به پخش پلاكاردهایی در محكومیت دولت كودتا اشاره كرد.
http://www.rouydadnews.info/pages/513.php

دانلود ویدیوی تجمع چند هزار نفری دانشجویان دانشگاه آزاد کرج - 28 مهرماه

آپلود شده در 4shared

دانلود ویدیو

تجمع چند هزار نفری دانشجویان دانشگاه آزاد کرج - 28 مهرماه ... ما بیشماریم

دانشجويان دانشگاه آزاد کرج در حرکتی خودجوش اقدام به برگزاری تجمع نمودند. در اين تجمع نزديک به دو هزار نفر از دانشجويان در... آن حاضر بودند. اعتراض به نتيجه انتخابات و احکام دانشجويان دانشگاه آزاد تهران مرکز اصلی ترين دغدغه آنان بود.دانشجويان معترض در حالی به سمت درب اصلی دانشگاه حرکت کردند که شعار های «يا حسين، ميرحسين»، «مرگ بر ديکتاتور»، «استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی»، «ما زن و مرد جنگيم، بجنگ تا بجنگيم»، «دانشجوی زندانی آزاد بايد گردد»، «زندانی سياسی آزاد بايد گردد» بارها در صحن دانشگاه طنين انداز شد. سرودهای «يار دبستانی من» و «ای ايران، ای مرز پر گهر» نيز بارها در اين تجمع شنيده شد. دانشجويان سپس به سمت دانشکده حقوق و علوم سياسی حرکت کردند.طبق گزارش خبرنگار سايت آزادنا که در اين مراسم حضور داشت؛ اين تجمع در حالی برگزار گرديد که بسيج دانشجويی در اقدامی مشکوک و تشنج زا در همان روز و ساعت اعلام شده برای تجمع اقدام به برگزاری مراسم قرائت زيارت عاشورا در صحن دانشگاه نموده بود. پيش از ساعت ۱۰:۳۰ صبح که از قبل به عنوان ساعت شروع تجمع اعلام شده بود محوطه دانشکده فنی شاهد حضور بسيار پر رنگ و محسوس نيروهای حراست و لباس شخصی های غير دانشجو بود. فضای امنيتی حاکم بر دانشگاه به حدی بود که نيروهای حراست اجازه تجمع بيش از سه نفر را به دانشجويان نمی دادند. اين جو با حضور رييس دانشگاه و رييس حراست و رييس دانشکده فنی شکل جدی تری به خود گرفت. دانشجويان برای کاستن از فشار حراست و ايجاد هسته اوليه تجمع به سمت دانشکده دامپزشکی حرکت کردند و تجمع خود را از اين دانشکده آغاز نمودند.اين تجمع در ساعت ۱۲:۳۰ و پس از دوساعت پايان يافت

اخراج دسته جمعی دانشجویان دانشکده فیزیک دانشگاه تهران
























دانشگاه تهران یک دوره کامل از دانشجویان کارشناسی ارشد خود را به طور کامل اخراج کرد.دانشکده فیزیک دانشگاه تهران در اقدامی بسیار تامل برانگیز تمام دانشجویان ورودی یک دوره خود در مقطع کارشناسی ارشد را اخراج کرد.دانشکده فیزیک دانشگاه تهران در بین پردیس های مختلف دانشگاه تهران بیشترین آمار اخراج دانشجویان را به خود اختصاص داده است.دانشکده فیزیک که وابسته به دانشکده علوم پایه است در انتهای خیابان کارگرشمالی ودر منطقه ی امیر آباد قرار دارد.این دانشکده با وجود آنکه جزء پردیس علوم پایه قرار دارد ازقوانین این پردیس ونیز قوانین آموزشی تحصیلات تکمیلی پیروی نمی کند.دانشکده فیزیک به دلیل ارتباط تنگاتنگ با واحد تحقیقاتی انرژی هسته ای تحت نظارت ویژه نهادهای امنیتی اداره می گردد.بنابراین قوانین این دانشکده نیز با چنین رویکردهایی وضع می شوند.در حالی که تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران وپردیس علوم پایه نسبت به اقدام های خودسرانه دانشکده فیزیک بارها واکنش نشان داده اند اما به دلیل عدم توان مدیریتی در این دانشکده حساس نمی توانند از اخراج دسته جمعی ودوره ای دانشجویان این دانشکده جلوگیری کنند.دانشجویان فیزیک با گرایش های هسته ای وسایر گرایش های فیزیک مانند,نجوم,گرانش و.. به شدت تحت کنترل نهادهای امنیتی قرار دارند.همین امر موجب گردیده است که طی سال های گذشته ونیز سال جاری روند اخراج دانشجویان این دانشکده در سطح بسیار بالایی قرار داشته باشد.سال گذشته تعداد زیادی ازدانشجویان دوره ی 85 و84 این دانشکده در مقطع کارشناسی ارشد ودکترا اخراج شدند.این دانشجویان
كه ازبهترین دانشجویان ایران به شمار میروند موفق شدند از دانشگاه های خارج کشور فرصت تحصیلی بدست بیاورند.پس از انتخابات ووقایع اخیردانشکده فیزیک دوباره دست به اخراج دسته جمعی دانشجویان در گرایش های مختلف زده است.به طوری که در یکی از این گرایش ها فقط یک دانشجو باقی مانده است وسایر دانشجویان اخراج شده اند.آموزش دانشکده فیزیک برای پاسخ گویی به علت اخراج دسته جمعی دانشجویان مشروطی دوترمی دانشجویان این دانشکده را عنوان کرده است.حال آنکه دانشجویان دانشکده معتقدند هیچ علت منطقی برای اعلام مشروطی دوترمه وجود نداردودلایلی دیگری برای اخراج دانشجویان در کار است.به هر حال بیشتر این دانشجویان علت اخراج خود را حساسیت های خاص دانشکده فیزیک با گرایش هسته ای این دانشکده مرتبط می دانند.

دولت کودتا به وحشت افتاد: مردم را به نمایشگاه راه نمی‌دهیم

در پی وحشت شدید دولت کودتا از حضور مردم سبز تهران در نمایشگاه مطبوعات، مراسم افتتاحیه این نمایشگاه پشت درب‌های بسته برگزار می‌شود.

دیروز در حالی که سبزها از طریق شبکه‌ ی اجتماعی گسترده‌ی خود وعده می‌دادند تا با شعار «رسانه ماییم، توقیف نمی‌شویم» ساعت سه بعد از ظهر سه شنبه 28 مهر در مصلا حاضر شوند و مانع از برگزاری مراسم گشایش نمایشگاه مسبوعات به وسیله وزیر ارشاد کودتاچی شوند، ستاد برگزاری این مراسم اعلام کرد که مردم را به نمایشگاه راه نخواهد داد.

در خبری که به رسانه‌های دولتی و رسمی ایران از سوی ستاد برگزاری نمايشگاه کودتاچیان ارسال شده آمده است: "زمان بازديد عموم از نخستين روز شانزدهمين نمايشگاه بين‌المللي مطبوعات و خبرگزاری ها به ساعت 16 روز سه‌ شنبه 28 مهرماه پس از اتمام مراسم افتتاحيه رسمي موكول شد".

ایسنا با اشاره به این خبر اضافه نمود: "پيش از اين قرار بود كه نمايشگاه برای بازديد عموم مردم از ساعت 9 روز سه‌ شنبه آغاز به كار كند".
http://www.rouydadnews.info/pages/510.php

حمایت گسترده دانشجویان پلی تکنیک از کروبی و موسوی در مراسم انجمن جعلی

























برنامه مناظره انجمن جعلی پلی تكنیك با موضوع حوادث پس از انتخابات به صحنه اعتراض دانشجویان پلی تكنیك به دولت كودتا و هواداران آن تبدیل شد.
به گزارش خبرنامه امیركبیر این برنامه قرار بود با حضور كواكبیان (نماینده مجلس/اصلاح طلب)، رسایی (نماینده مجلس/اصولگرا)، سردار طلایی (عضو شورای شهر) و كوچك زاده (نماینده مجلس/اصولگرا) برگزار شود اما به رسم تمامی برنامه های نیروهای حامی دولت احمدی نژاد، بدون اعلام قبلی این برنامه بدون حضور هیچكدام از سه طرف اصولگرا در برنامه آغاز شد. بدین ترتیب این برنامه با حضور اكبر اعلمی (نماینده مجلس ششم و هفتم) به جای كواكبیان و یك نماینده از اصولگرایان برگزار شد.


به گزارش خبرنامه امیركبیر از صبح امروز فضای امنیتی با حضور گسترده نیروهای حراست بر پلی تكنیك حكمفرما بود. حضور پر رنگ نیروها در سراسر دانشگاه حاكی از ترس و نگرانی ریاست دانشگاه و نهادهای امنیتی از بروز هرگونه تجمع و اعتراض بود.


طبق روال معمول این گونه برنامه ها، نیروهای بسیجی غیر دانشجو با ورود غیرقانونی به دانشگاه قصد پر كردن سالن را داشتند. با این وجود این عده به علت جمعیت زیاد دانشجویان معترض كاری از پیش نبردند.


به گزارش خبرنامه امیركبیر پیش از شروع مراسم، هم چنان كه انجمن اسلامی دانشجویان در بیانیه خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی هشدار داده بود، جمعیت 1000 نفری دانشجویان كه پلاكارد، دستبند و بادكنك های سبز در دست داشتند و عكس های میرحسین موسوی، مهدی كروبی و زندانیان سیاسی را با خود حمل می كردند، پشت درب سالن آمفی تئاتر تجمع كردند. سپس دانشجویان با خواندن سرودهای یار دبستانی و ای ایران وارد سالن شدند.


با شروع برنامه، هنگامی كه نماینده انجمن جعلی روی سن حاضر شد دانشجویان یك صدا فریاد زدند "انجمن بسیجی نمی خواهیم، نمی خواهیم". هم چنین دانشجویان از ابتدا اقدام به سر دادن شعارهایی مانند "یا حسین میرحسین"، "كروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"، "مرگ بر دیكتاتور"، "نصر من الله و فتح قریب..."، "صدای و سیمای ما ننگ ما"، "جنتی جنتی تو دشمن ملتی"، "محمود خائن" و ... كردند.


در طول مراسم، حضور نیروهای امنیتی و حراست در بین جمعیت دانشجویان محسوس بود. این افراد در مواردی اقدام به تهدید و برخورد با دانشجویان كردند.


اخبار تكمیلی و گزارش تصویری تجمع امروز متعاقبا ارسال خواهد شد.

دوشنبه، ۲۷ مهر، ۱۳۸۸

ناپدید شدن یکی دیگر از مجریان مشهور صداوسیما


در حالیکه پناهنده شدن یک مجری نسبتا" سرشناس تلویزیون حین همراهی با تیم ملی کشتی به یک کشور خارجی در هفته گذشته خبرساز شده است حالا غیبت یکی دیگر از مجریان مشهور صداوسیما شایعات جدیدی بوجود آورده است.

به گزارش البرز "م.ح" که یکی از سرشناس ترین مجریان حال حاضر صداوسیما است و تقریبا" هر شب مردم چهره او را از طریق دوربین های تلویزیونی می دیدند نزدیک به ده روز است که سر برنامه های خود حاضر نمی شود.

موضوع غیبت این مجری سرشناس زمانی که قرار بود وی 19 مهرماه سال جاری بعنوان یکی ازکارشناسان بصورت زنده درنشست رئیس جمهور حاضرشود آغازمیشود ولی وی دراین برنامه بدلایلی که هنوز علت آن مشخص نیست حاضر نمیشود.

درحالیکه ازاین ماجرا نزدیک به ده روز میگذرد او هنوز دربرنامه تلویزیونی هرروز خود نیز حاضر نشده وتاکنون ازغیبت عجیب وی علتی نقل قول نگردیده است.

همین موضوع باعث شده شایعات فراوانی درباره او در بیرون و داخل سازمان رسانه ملی شنیده شود.

تنها نکته ای که یک کارمند امور ادارای صداوسیما به خبرنگار البرز گفت این است که این مجری - که تخصص اصلی او پزشکی است - برای مدتی طولانی به مرخصی رفته است!

خبرنگار البرز چند بار هم با تلفن همراه این کارمند صداوسیما تماس گرفت که موفق به گفتگو با او نشد.

http://alborznews.org/pages/?cid=11354

حملات تازه مراجع تقلید قم به دولت ایران





آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی تلویحا وزیر کشور دولت محمود احمدی نژاد را به لجبازی با علما و مخالفت با احکام اسلام متهم کرده است.

آقای صافی گلپایگانی روز دوشنبه ۲۰ مهر (۱۲ اکتبر) در دیدار گروهی از نمایندگان روحانی مجلس ایران گفته است: "می آیند در قم که مرکز تشیع است، اعلام می کنند که برای بعضی استان ها استاندار زن منصوب می کنیم. مگر می خواهید با قرآن و پیامبر جنگ کنید که چنین خلاف شرع می گویید"؟

به نظر می رسد که اشاره آقای صافی گلپایگانی به سخنان روز پنجشنبه ۱۶ مهر مصطفی محمد نجار، وزیر کشور ایران است که در جمع خبرنگاران در قم از احتمال انتصاب استاندار زن برای بعضی استان ها خبر داده بود.

بحث انتصاب زنان به سمت استانداری پس از آن مطرح شد که مراجع قم به حضور سه زن در فهرست اعضای پیشنهادی کابینه دولت دهم که توسط آقای احمدی نژاد به مجلس ارائه شده بود، مخالفت کردند.

اکنون آقای صافی گلپایگانی با اشاره تلویحی به سخنان وزیر کشور گفته است: "با چه کسی می خواهید لجبازی کنید؟ آیا با احکام خدا و مسلمات دین مخالف هستید"؟

او هشدار داده است که اگر کسانی بخواهند بدون توجه به نظرات علما عمل کنند، "با خشم خداوند و قهر مردم روبرو خواهند شد".

آقای صافی گلپایگانی گفته است: "ما ذره ای کوتاه نمی آییم، البته ما در راه انجام وظیفه شکست نمی خوریم، چون ما مأمور به ابلاغ احکام هستیم".

به نظر می رسد این سخنان آقای صافی گلپایگانی که سایت رسمی او متن آن را به تازگی منتشر کرده است، از جمله تندترین حملات از سوی مراجع نزدیک به حکومت ایران علیه دولت این کشور باشد.

محمدتقی رهبر، رئیس فراکسیون روحانیان مجلس که در دیدار نمایندگان با آقای صافی گلپایگانی حضور داشته، گفته است که آقای احمدی نژاد هنوز به نامه ای که آقای صافی گلپایگانی به او نوشته پاسخ نداده است.

در همین حال آیت الله ناصر مکارم شیرازی، از دیگر مراجع تقلید در قم هم در دیدار با همان گروه از نمایندگان روحانی مجلس با انتقاد از عملکرد دولت آقای احمدی نژاد گفته است: "ما نمی دانیم با برخی موارد که در دولت رخ داده است، چطور باید رابطه علما و دولت را حفظ کنیم".

بروز تنش های تازه میان دولت آقای احمدی نژاد و مراجع نزدیک به حکومت در قم در شرایطی رخ می دهد که آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار اعضای کابینه جدید به آنها توصیه کرده بود که "نصیحت" علمای دین را "قدر" بدانند.

پیش تر مراجع منتقدی همچون آیت الله حسینعلی منتظری، آیت الله یوسف صانعی، آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، آیت الله علی محمد دستغیب شیرازی و آیت الله بیات زنجانی به تندی از عملکرد دولت، نحوه برگزاری انتخابات و برخورد با معترضان در حوادث پس از انتخابات انتقاد کرده و برخی از آنها دولت جدید آقای احمدی نژاد را "نامشروع" خوانده بودند.

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/10/091015_op_qom_clergy_najjar_saffi_makarem.shtml

پذيرايي دانشجويان پلى تكنيك با شعار «مرگ بر ديكتاتور» از هيأت پاسداران/تصویری

در دانشگاه پلى تكنيك، دانشجويان با شعار مرگ بر ديكتاتور از هيأت پاسداران استقبال كردند، آنها شعار مى دادند ”انجمن بسيجى نمى خوايم. نمى خوايم“ هيأت پاسداران و اعضاى مجلس توسط انجمن بسيجيهاى مزدور دعوت شده بودند و طلايى، كوچك زاده و كواكبيان و اعلمى نيز آنها را همراهي ميكردند.
اين هيئت با خشم و انزجار دانشجويان روبه رو شد. دانشجويان خشم خود را با شعارهاي ضد حكومتي نشان دادند .


۱۳۸۸/۷/۲۷














































کتاب حاوی اسرارفروش نفت ايران به اسرائيل منتشرشد













نيويورک تايمز زير عنوان "کتاب راجع به مارک ريچ جزئيات معاملات نفتی او با ايران را شرح ميدهد" می نويسد مارک ريچ (Marc Rich)، دلال نفتی سابقا تحت تعقيب، که مدتها برای روابط تجاری اش با کشورهائی نظير ايران، آفريقای جنوبی و کوبا، مورد انتقاد بود، در کتابی جديد اذعان ميکند که معاملاتش با آن کشورها، از آنچه که قبلا فاش شده است، بسيار گسترده تر بود.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريچ، که معمولا تودار است، درجريان بيش از سی ساعت گفت و شنود با دانيل امان(Danial Ammann) ژورناليست سويسی، در باره معاملات نفتی اش از دهه ۱۹۷۰ تا دهه ۱۹۹۰، توضيحاتی مفصل داده است.

نيويورک تايمز می نويسد چگونگی اين معاملات حاصل از استراتژی سرمايه گذاری برپايه خطوط فکری وعقيدتی رهبرانی چون آيت الله خمينی درايران، تا فيدل کاسترو در کوبا، و رژيم هائی چون آپارتايد درآفريقای جنوبی تا دولت چپ گرای ساندانيستا درنيکاراگوئه، در کتاب آقای امان، زير عنوان "سلطان نفت: زندگی سری مارک ريچ" که اين هفته توسط St. Martin's Press منتشر شد، شرح داده شده است.

نيويورک تايمز می نويسد دولت آمريکا در سال ۱۹۸۳ در مورد آقای ريچ برای اتهامات گريز از پرداخت ماليات و معامله با يک دولت متخاصم، ايران، قرار تعقيب صادر کرد. وی از آمريکا گريخت و برای دو دهه در رديف بدنام ترين فراری های تحت تعقيب جای داشت.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريچ به نويسنده کتاب گفته است در ايامی که فراری شناخته ميشد، برای ديپلماتهای آمريکائی در باره ايران، شوروی و کشورهای ديگر اطلاعات جمع آوری ميکرد. وی در آخرين روز رياست جمهوری بيل کلينتون مورد عفو قرار گرفت، که واکنشی جنجال برانگيز در پی داشت.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريچ با ذکرجزئيات شرح داده است که وی از ايران، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، وحتی هنگامی که در سال ۱۹۷۳ پرزيدنت جيمی کارتر در واکنش به گروگان گرفته شدن۵۳ آمريکائی تحريم هائی عليه ايران وضع کرد، چقدر نفت خريده است.

نيويورک تايمز می نويسد پس از انقلاب ايران، شرکت ملی نفت، با پای بندی به توافق هائی که پيشتر با دولت محمد رضا شاه پهلوی حاصل شده بود، به فروش سالانه ۴۰ تا ۷۰ ميليون بشکه نفت به کمپانی آقای ريچ ادامه داد. آقای ريچ تا سال ۱۹۹۴، که وی کمپانی خود را فروخت، به خريد نفت از ايران مشغول بود.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريچ به آقای امان گفت "آنها به قراردادها احترام گذاشتند. ما به آنها سرويس داديم. ما نفت خريديم، و با انجام امور حمل ونقل، آن را فروختيم. آنها خودشان نمی توانستند اين کار را انجام دهند. ما قادر به انجام آن بوديم.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريج به فرستادن نفت ايران به اسرائيل، حتی بعد از آنکه دولت جديد در تهران مناسبات با اسرائيل را قطع کرد، ادامه داد. آقای ريچ ميگويد از ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۳ وی به عنوان مهمترين تامين کننده نفت برای اسرائيل، سالانه ۷ تا ۱۵ ميليون بشکه نفت به اسرائيل تحويل داد.

نيويورک تايمز می نويسد آقای ريچ مدعی است که در آن ايام اطلاعاتی با ارزش برای وزارت امورخارجه آمريکا، و نيز موساد، تشکيلات اطلاعاتی اسرائيل، فراهم کرده است.

نيويورک تايمز می نويسد بنا به مندرجات کتاب، ماموران آنها با اين دلال فراری منظما در تماس بودند. آنها جويای عقايد او در مورد افرادی کليدی و صاحب قدرت در بعضی از کشورهای حساس از نظر سياسی، بخصوص ايران، سوريه و روسيه بودند که وی با آنها معامله داشت

متن کامل سخنان ميرحسين موسوی در اولين مصاحبه تصويری، جرس

شبکه جنبش راه سبز (جرس): ميرحسين موسوی در اولين مصاحبه تصويری اش پس از کودتای انتخاباتی درباره مسايلی درباره "طرح وحدت ملی" از سوی گروه ها ، احزاب و چهره های سياسی مطرح است ، توضيحات مهمی ارايه کرد

وی با اين توضيح که از طريق رسانه ها در جريان اين مساله قرار گرفته است گفت که تاکنون هيچ تماس و يا گفت و گوی مستقيمی در اين باره با او انجام نشده است و چنانچه موضوعی باشد آن را با مردم در ميان خواهد گذاشت.
وی در بخشی از توضيحاتش با بيان اين که بعضی از افراد پيشنهاد چنين طرحی را با نيت خير ارايه می کنند ،در اين باره گفت:" تا هنگامی که مساله بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم کثير و اکثريت مردم اغتشاشگر ناميده بشوند ، تا موقعی که مردم به حساب نيايند، تا موقعی که حق مردم قبول نشود برای تعيين سرنوشت خودشان، راه حل جامعی برای رفع مشکل پيدا نخواهد شد."

ميرحسين موسوی همچنين با تشريح بيشتر درباره "زندگی کردن راه سبز اميد" که در بيانيه شماره ۱۳ او منتشر شده بود با اشاره به فعاليت های خود جوش هنری ، فرهنگی سياسی و مذهبی که تا کنون در اين راستا انجام شده و همچنين اهميت نقش رسانه ها، گفت:" درحقيقت در اينجا مبارزه تبديل به يک زندگی شده است، زندگی که ادامه دارد و هيچگاه توقف پذير نيست، اين طور نيست که بشود آن را در يک نقطه ای متوقف کرد. به همين دليل اين حرکت يک حرکت آسيب ناپذير هم هست و در يک فضای گفت و گوی همگانی هم اين حرکت ها تسريع می شود مسيرش و پيش می رود. "

متن کامل سخنان مهندس ميرحسين موسوی در اولين مصاحبه تصويری و اينترنتی وی به اين شرح است:


توضيح درباره طرح وحدت ملی

اين اصطلاح به اشکال گوناگونی مطرح می شود که خوب است اين موضوعات از همديگر تفکيک شود. من در ديداری که بانمايندگان فراکسيون اقليت مجلس داشتم، بحث وحدت ملی را مطرح کردم که در آنجا قصد من از اين اصطلاح بيشتر اشاره به يک حس و اراده جمعی بود که در طول انتخابات تشکيل شد که براساس پيوند با ميراث تمدنی و منافع ملی خودمان در جهت سعادت و پيشرفت کشور بود و منظری که برای آينده گشوده می شد اهميت پيدا می کرد و همه شاهد بوديم که علاقه ای در اين باره در کشور ايجاد شده بود.

گمان می کنم حتی با توجه به مسايل بعد از انتخابات اين سرمايه همچنان بايد حفظ شود و سعی شود که تقويت شود ، وحدت ملی از اين لحاظ فوق العاده برای ما مهم است و همه بايد روی آن تکيه کنيم. در اين جا منظور از وحدت ، وحدت بين همه اقشار است روشنفکران و مردم ، دانشجويان با مردم و قوميت ها مختلف با هم و فرهنگ های مختلف باهم است.

در استانه انتخابات زنجيره سبزی که ميدان تجريش را به ميدان راه آهن جوش داد يکی از بهترين مظاهر وحدت بود که همه اقشار مردم در آن شرکت کردند و اين مساله در سراسر کشور ما موج پيدا کرد و بر اساس چنين تصوری ايده راه سبز اميد شکل گرفت .

منتهی غير از اين موضوع مساله وحدت ملی در معانی ديگری هم بکار گرفته شد که بعد از مشکلات و مسايلی که در کشور پيش آمد که همگی بخوبی به آن وقوف داريم يک عده ای با انگيزه های گوناگون و گاه با انگيزه های خير به دنبال اين بودند که آيا می شود در گفت و گوهای افراد سياسی می شود دامنه تنش ها را کم کرديا نه؟در اين باره يک طرحی آقای هاشمی رفسنجانی داشتند يک موقعی هم بحث اين شد که آيت الله مهدوی کنی در اين باره نظرياتی دارند، کلن افراد گوناگونی در اين باره اظهار نظر کردند. آن چه در اين جا مهم است اين که بنده تا بحال در اين رابطه اظهار نظری نکرده ام با توجه به اين معنا.

منتهی با توجه به شايعاتی که از بحث هايی که در اين باره مطرح است من يک خاطره ای از حضرت امام دارم که نقل می کنم ، نکته ای در آن هست که بنده بر اساس آن عمل می کنم. برسر مساله مک فارلين که بحرانی ايجاد کرد و مردم هنوز نمی دانستند که مک فارلين به ايران آمده يا چه اتفاقی افتاده ، اين که آيا ايشان محرمانه به ايران آمده و برگشته . اين موضوع اولين بار در يک روزنامه سوريه ای مطرح شد و در اينجا در بحثی که در ميان سران سه قوه شکل گرفت گفته شد که اين مساله به داخل کشور هم کشيده خواهد شد و با توجه به حسی که به مساله رابطه با آمريکا و گفت و گو با آمريکا وجود داشت طبيعی است که بحرانی را در داخل کشور ايجاد کند، روسای سه قوه که بنده هم در خدمتشان بودم به اتفاق رفتيم خدمت حضرت امام (ره) و با ايشان صبحتی داشتيم. وقتی اين مساله برای ايشان توضيح داده شد که چگونه ، چطور و به چه دليلی اصلن اين فرد با چه گروهی آمدند و رفتند و نتيجه چه بود و گفته شد که اين مساله در يک روزنامه لبنانی يا سوريه ای مطرح شده و به ايران هم خواهد کشيد، ايشان فرمودند که برويد و به مردم اين مساله را بگوييد، مردم بايد در جريان باشند و يک مقداری هم بحث کردند در اين رابطه . وقتی که می خواستيم بلند شويم ايشان يک جمله فرمودند که هميشه به عنوان يک جمله ی طلايی و مهم در ذهن بنده مانده است. ايشان فرمودند؛ هيچ موقع کاری نکنيد که نتوانيد به مردم توضيح بدهيد. که بنده اين مساله در ذهنم باقی مانده است.

برای همين اگر گفت و گويی باشد، صحبتی باشد، بحث و موضوعی باشد طبيعتا به عنوان يک همراه اين جريان عظيم با مردم آن را درميان خواهم گذاشت و چيزی نخواهد بود که نتوانم از آن دفاع کنم.

طبيعی است که در اين رابطه با توجه به ضعفی که رسانه های ما دارند و برعليه راه سبز اميد فعاليت می کنند و ما رسانه رسمی نداريم و تمام رسانه های ما محدود شده است ، خبرهايی که در اين رابطه يا مسايلی شبيه به اين منتشر می شود خوب است که مردم به اين که خود اين رسانه ها متعلق به چه جناحی هستند و با چه قصدی اين اخبار را منتشر می کنند، انشالله توجه خواهند کرد. اين می تواند به همه ما کمک کند که در يک فضای انديشمندانه و پر از ارزش های مورد اعتقاد خودمان حرکت کنيم.

توضيح درباره اين که آيا ديدار يا تماسی در اين باره با وی صورت گرفته است يا خير؟

نه چنين صحبتی نشده است، البته من در جريان پيشنهادی که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه مطرح کردند و بعد پيشنهاداتی که تعدادی از اعضای مجمع تشخيص مصلحت نظام به ايشان کردند، هستم و همچنين از طريق رسانه ها در جريان صحبت هايی هستم که انتساب داده می شود که آقای حضرت آيت الله مهدوی کنی و ديگران مطرح کرده اند. و گاهی هم ديده ام که ديگران و افرادی با نيت های خير چنين مساله ای را مطرح می کنند، ولی تماس مستقيمی در اين رابطه با بنده گرفته نشده و نه نامه نگاری صورت گرفته و نه مذاکره رسمی در اين رابطه گرفته است. کلن در اين رابطه کاری انجام نشده است.

درباره بيانيه شماره ۱۳ و اينکه چگونه بايد راه سبز اميد را زندگی کنيم

ملت ما يک حرکت بزرگی را شروع کرده و ماهم همراهش هستيم که انشاالله در گرو همين جهتی باشم که مردم در آن حرکت می کنند. اگر دقت شود اوايل اين اتفاقاتی که در کشور افتاد بحث بود که چگونه بايد حرکت کنيم و جواب ما چه بايد باشد که از دستاوردهای بزرگ انتخابات و انقلاب اسلامی بتوانيم بهره مند باشيم و آنها را ادامه بدهيم. در اين باره بحث حزب و جبهه و گروه های مختلف شد که مبارزات سياسی تعريف شده در کشور يا در جهان مطرح بوده است ، ما فکر کرديم که آن نمی تواند مقصود و اهداف ما را برآورده کند و با تجربيات خود انتخابات خيلی همخوانی ندارد البته آن تجربياتی که باهمديگر داشتيم.

در اين انتخابات ما ديديم که خانواده ها ، گروه های سياسی ، مذهبی ، هنری، فرهنگی و کلن هر کس در هرجايی که هست به شيوه خودش و بنا بر توانايی خودش کمک رساند و در اين رابطه وارد اين حرکت شد، در حقيقت دنباله هم بحثی است که داشتيم و مطرح شد که هر شهروند يک ستاد چنين کاری بصورت شبکه ای در کشور صورت گرفت.قدرت اين حرکت هم از همين مساله نشات می گرفت نه از يک حرکت حزبی ، البته به اين معنی نيست که احزاب موثر نبودند يا موثر نخواهند بود، نه آنها جايگاه خودشان را دارند و فوق العاده جايگاهشان ضروری است و ضرورت دارد که آنها هم همچنان فعاليت های خودشان را داشته باشند. ولی برای ادامه اين راه و رسيدن به اهداف و آرمانها که تحت عنوان "ايران پيشرفته" مطرح شده است در جهت برآورده کردن خواسته های مردم و در حقيقت استيفای حقوق مردم ، ما فکر کرديم که مساله خيلی با بازتابی گسترده تر با توجه به تجربه انتخابات می خواهد پی گرفته شود، که همانطور هم شد و همين طور هم اعلام شد. در چنين نگاهی مهم نيست که هر کس چه قدر کمک می کند ، به چه شيوه ای کمک می کند، اصل اين است که يک اراده و نيت همگانی در سطح کشور ايجاد شده و بشود ، حتی در يک خانواده و حتی يک فرد بتواند به تنهايی تا برسد به احزاب و گروه ها و تشکل هايی که سابقه دارند هر کس در چارچوب فعاليت های خود که در حال انجام است و با آن زندگی می کند بتواند به اين حرکت عظيم کمک برساند. بنده هميشه اعتقاد داشتم يک آدم روشن دلی ، پيرزنی يا پيرمردی فردی که اصلن به هيچ نوعی نمی تواند در اين فعاليت ها شرکت داشته باشد در گوشه خانه اش يک دعايی می کند ما اين را به عنوان يک فعاليت در داخل اين شبکه قلمداد کنيم تا برسد به فعاليت هايی که سازمان يافته و منظمی که هست.

امروز ما شاهد اين هستيم که بصورت غير عادی و استثنايی خلاقيت های هنری در ميان گروه ها و دسته های هنری صورت می گيرد، اين ها هيچ کدام تابع يک حرکت حزبی نيست ولی متعلق به يک شبکه گسترده اجتماعی است، ما تعداد کليپ ها و سرودهايی که داريم در اين مدت ساخته شده و تعداد طرح ها يی که در اين مدت نقاشی شده ، کاريکاتورهايی که داريم در اين مدت کشيده شده اصلن با هيچ دوره تاريخی کشورمان قابل قياس نيست و در حقيقت آنها هستند که محتوای گفت و گو و حرکت اين موج و اين راه عظيم را هدايت می کنند و پيش می برند. اين کار در داخل يک حزب صورت نگرفته است گاهی سه يا دو هنرمند باهم و يا در دسته های بزرگتر و کوچکتر در گوشه و کنار کشور و حتی در خارج از کشور به اين راه کمک رسانده اند. همچنين گروه های مذهبی هستند ، هيات های مختلف ، هيات های خيريه و دسته های سياسی و غيره .

درحقيقت در اينجا مبارزه تبديل به يک زندگی شده است، زندگی که ادامه دارد و هيچگاه توقف پذير نيست، اين طور نيست که بشود آن را در يک نقطه ای متوقف کرد. به همين دليل اين حرکت يک حرکت آسيب ناپذير هم هست و در يک فضای گفت و گوی همگانی هم اين حرکت ها تسريع می شود مسيرش و پيش می رود. از اين لحاظ رسانه ها اهميت فوق العاده ای دارند و زحمتی که کسانی در رسانه های ما می کشند قابل تقدير است و بنده همين جا بازهم توصيه می کنم با توجه به اين که ما هيچ وسيله ای را در اختيار نداريم به اين ابزار و وسيله بيشتر توجه شود و از امکاناتش بيشتر استفاده شود، اين معجزه ای است که ما در طول انتخابات و بعد از انتخابات ديده ايم که بايد با توجه به موقعيتی که داريم از اين وسيله استفاده کنيم.

طبيعتا فضای زندگی های فردی و اجتماعی را از طريق رسانه ها به هم پيوند می دهيم و يک حرکت عظيم و گسترده و قابل دوامی را ايجاد می کنيم.

يکی از دلايل تداوم همين حرکت به نظر بنده همين قضيه است که متعلق به يک گروه اندک يا حزب و يا جريان مبارزه با تمام ابعاد و جزييات نيست بلکه يک جريانی است آميخته با آرمان ها و آمال و شيوه زندگی خود مردم.

ما می خواهيم از تفسير اين که آيه ای که "خانه های خود را قبله قرار دهيد " الهام گرفته و اين طور باشد که مردم در رجوع به شبکه وسيع اجتماعی و اين تشکل های ريز و درشت خودشان که هر کدام ما در آنها چندين سهم و شرکت داريم در حقيقت اين حرکت شکل و ادامه پيدا کند.

راه حل بحران چگونه بدست می آيد؟

تا هنگامی که مساله بحران و مشکل در کشور قبول نشود، تا هنگامی که مردم کثير و اکثريت مردم اغتشاشگر ناميده بشوند ، تا موقعی که مردم به حساب نيايند، تا موقعی که حق مردم قبول نشود برای تعيين سرنوشت خودشان، راه حل جامعی برای رفع مشکل پيدا نخواهد شد.

برای همين وحدت ملی در معنای دومی که بنده ذکر کردم که فعاليت ها و دسته ها و گروه ها می کنند در اين رابطه که برخی با نيت خير است فکر می کنم که اين مساله ضرورت دارد که در هر حرکتی به مردم احترام گذاشته بشود ، اکثريت مردم رانده نشوند ، مردم همه با هم اند حتی آنهايی که عقايد ديگری دارند، اين تفکيک و تجزيه را ما می کنيم و متاسفانه مردم را از همديگر جدا می کنيم . اصل اين است که به مردم احترام گذاشته شود ، عقايدشان را قبول شود و اين اصل که همه ما بايد به قانون اساسی برگرديم و اين که بايد به حاکميت مردم بر سرنوشت خودشان بايد برگرديم ، آن موقع راه حل خيلی راحت پيدا می شود برای اين مشکل.

http://news.gooya.com/politics/archives/2009/10/095139.php

تحلیل مهم 13 آبان: مبارزه با استکبار خارجی یا تحیکم اســـتبداد داخـلی؟ ( از لینک مربوطه دانلود و برای دیگر عزیزان ارسال نمائید )























نبش سبز و سیاست خارجی دوگانه جمهوری اسلامی

کاری از گروه تحلیلگران انقلاب سبز

لینک دانلود 13 آبان: مبارزه با استکبار خارجی یا تحیکم اســـتبداد داخـلی؟

سیزدهم آبان ماه، سالگرد رخدادی تاریخی است که در تاریخ دیپلماسی جهان مشابهی برای آن یافت نمیشود. اشغال سفارت آمریکا در این روز و گروگانگیری کارمندان و دیپلماتهای آمریکایی، به نقطه عطفی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد و تاثیری مخرب بر زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران بر جای نهاد. اکنون و در کشاکش مبارزه مدنی جنبش سبز با دولت کودتا، سالگرد 13 آبان میتواند به فرصتی تاریخی برای گشودن جبهه ای جدید در مبارزه مدنی جنبش سبز با جناح حاکم تبدیل شود و روند رو به رشد جنبش سبز را تسریع کند. این امر، زمینه ها و ملزوماتی دارد که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت.

برای درک ماهیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نقش تاریخی اشغال سفارت آمریکا، لازم است ابتدا چارچوب سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ابعاد منحصر به فرد آن، به طور مختصر بررسی شود. چراکه بعد از واقعه گروگانگیری و شکل گیری جدال لفظی بین ایران و آمریکا، نوعی دوگانگی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی شکل گرفت که به ابزار سرکوب ایدئولوژیک مخالفان داخلی و ماجراجویی منطقه ای تبدیل شد. در واقع جمهوری اسلامی، از یک طرف یک دولت کلاسیک است که در سازمانها و کنواسیونهای بین المللی عضویت دارد و مانند یک دولت ملی با دولتهای دیگر ارتباط دیپلماتیک برقرار میکند. اما از طرف دیگر، با گروه ها و سازمانهای غیر رسمی و زیر زمینی که از طرف جامعه بین المللی، تروریست شناخته میشوند هم، ارتباط و داد و ستد دارد. آقای مسعود بهنود، ماهیت دوگانه و غیر شفاف سیاست خارجی جمهوری اسلامی را با بیانی متفاوت و در عین حال جذاب شرح میدهد:

«نظام جمهوری اسلامی در سی سال گذشته همواره کشور را در لبه خطر نگاه داشته و با این تاکتیک، خود را از اطاعت قانون معاف کرده، البته همزمان مردم را به علت زیر پا گذاشتن قانون محاکمه و حتی اعدام می کند. در چشمان مردمی که می پرسند پس شعارهای انقلاب چه شد، مدام از زبان مدیر روزنامه کیهان شعار می دهد که مگر نمی بینید چقدر شرایط حساس است و مگر نمی بینید آمریکا در کمین است و دشمن حرامی بیدار؟ حالا چه موقع قانونمداری است؟ اما در برابر اعتراض های بین المللی استدلالی دیگر دارد. آن جا که می رسد، استدلال می کند که دولت و قوه قضاییه همه جا بر اساس قانون عمل کرده اند. با این وضعیت حکومت، دو زبان برای خود انتخاب کرده: زبانی که برای دامن زدن به غرور ملی برگزیده و زبانی که در آن با جهان گفتگو می کند ... مثال روابط با آمریکا خوب و روشنگرست. در سال های گذشته، هم به دوران هاشمی رفسنجانی و هم در دوران اصلاحات، کاملا مشهود بود که دولتی ها ]قوه مجریه[ با توجه به اطلاعاتی که داشتند مدام در جهت پایان دادن به خصومت با آمریکا و جهان غرب بودند، اما جناح راست با اطمینان از حمایت رهبر ایستاده بود که خط قرمزست و عبور نتوان کرد و گاه گفتند که مرگ بر آمریکا فرموده پیامبر است. اما چندان که کار به دولت مطلوبشان رسید، آشکار گردید که مخالفت جناح راست [با حمایت رهبری] با شفافیت بود و در حقیقت می گفتند همچنان ژست های ضد آمریکائی بگیرید و مردم را در مجامع تحریک کنید اما در نهان هر چه آمریکائی ها می خواهند آوانس بدهید که هواپیما بگیرید و تحریم ها را لغو کنید. این دو زبانی شده است منتهای درایت به روایت دیپلوماسی جمهوری اسلامی. انصاف این است که این سیاست در سال های اول جواب داد چون که دنیا رمزش را نمی دانست و معنایش را پیدا نمی کرد اما اینک به خوبی درک کرده که چقدر فریفتن مردم برای دولت احمدی نژاد و حامیانش مهم است و چون این را دریافته، پس امتیاز بیشتری می خواهد تا بهانه فریب مردم به دولت احمدی نژاد بدهد».

این دوگانگی و دوزبانی هم در ایدئولوژی جمهوری اسلامی ریشه دارد و هم در ساختار آن:
ایدئولوژی جمهوری اسلامی تنها با غیریت سازی، تمایزگذاری و نفی میتواند به حیات خود ادامه دهد؛ حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی، حکومتی است که نه شرقی و سوسیالیستی است و نه غربی یا کاپیتالیستی. این حکومت فقط از طریق نقیضه سازی و نفی (دشمن شناسی) تعریف میشود و هرگز به صورت روشن بیان نمیشود که جمهوری اسلامی چه دکترین اقتصادی یا سیاسی جدیدی به دنیا عرضه میکند. به عبارت دیگر، محور ایدئولوژی حاکم این است که غرب و آمریکا با اسلام خصومت دارند و اهمیت اشغال سفارت آمریکا و قطع روابط دو کشور در همین نکته است، چرا که با این روش، هر حرکتی که از سوی آمریکا برای حفظ منافع خود یا دفع تهدیدات امنیتی جمهوری اسلامی صورت گیرد، به عنوان توطئه ای بر ضد اسلام، پیامبر و ائمه اطهار تلقی میشود و موضع نظام را در برابر منتقدان داخلی و رقبای خارجی آن تقویت میکند و به ایدئولوژی آن مشروعیت میدهد.

علاوه بر این، در سیاست داخلی، همه چیز از مانتو و موی زنان گرفته تا فتوای یک مرجع تقلید مستقل در قم و از مسابقات ورزشی گرفته تا علوم انسانی، اگر مزدور حاکمیت نباشد، به نام "آمریکایی" و "دشمن" برچسب میخورد و همین کافیست که ضد اسلام شناخته شود و حذف آن مشروع تلقی شود. در حقیقت برکت و ثمره اشغال سفارت آمریکا و قطع رابطه با آن کشور، این بوده است که حاکمیت به این طریق هم توانسته است مخالفان داخلی را سرکوب کند و هم از شفاف سازی روابط خارجی خود طفره رود. بنابراین، به لحاظ تئوریک، سیاست خارجی جمهوری اسلامی و به خصوص دولت کودتا ترکیبی است از بحران سازی در خارج و تصفیه و حذف رقبا در داخل. و اهمیت خصومت لفظی با آمریکا و تداوم بحران با جامعه جهانی در همین کارکرد دوگانه نهفته است و ادعاهای ایدئولوژیک در خصوص ظلم ستیزی و مبارزه با امپریالیسم و گنده گویی های مشابه، شمشیری دو لبه است که هم سیاست خارجی نظام را به پیش میبرد و هم ابزار سرکوب ایدئولوژیک مخالفان داخلی را فراهم میکند.

در دهه اول انقلاب، جمهوری اسلامی، آمریکا ستیزی و شعار مرگ بر آمریکا، بیشتر ناشی از دلایل ایدئولوژیک و حاکمیت گفتمان انقلابی در عرصه سیاست بود. اما پس از روی کار آمدن رهبری جدید، وجود دوگانگی در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی باعث شد آمریکا ستیزی در پوستین ایدئولوژیک تداوم یابد. این در حالی بود که ماهیت خصومت با آمریکا در این دوران به آمریکا ستیزی دهه اول به کلی متفاوت بود. پس از پایان جنگ با عراق و فروپاشی نظام دوقطبی، روشن شدن وضعیت رابطه ایران و غرب و شفاف سازی سیاست خارجی، چالشی بود که حاکمیت، دیر یا زود باید با آن مواجه میشد و مسیر و چارچوب روابط خود را با جهان خارج مشخص میکرد. به همین دلیل سیاست درهای باز و خروج از انزوای بین المللی، در دوران پس از جنگ، در دستور کار دولت قرار گرفت. در آن شرایط، تاکید رهبر نظام بر تعابیری مانند "دشمن" و "تهاجم فرهنگی" بیش از آن که ریشه هایی ایدئولوژیک داشته باشد، ناشی از یکدست نبودن قدرت در راس حاکمیت و جایگاه متزلزل رهبری در داخل بود (امری که خواه نا خواه موجب عدم شفافیت در رابطه رهبر و رئیس جمهور میشد).

به این ترتیب، تاکید بر دشمن و اصرار بر شعار مرگ بر آمریکا و پافشاری بر تهاجم فرهنگی و امثال آن، سیاستی بود که تا زمان یکدست شدن کامل قدرت، از سوی رهبری با شدت تمام پیگیری شد. هدف این بود که تا زمانی که دولت به طور کامل در اختیار رهبری قرار نگیرد و تمام رقیبان سیاسی حذف نشوند، درهای کشور به روی دنیا باز نشود و ایران در شرایط انزوای بین المللی باقی بماند تا هیچ نیروی سیاسی "غیر خودی" از این فرصت استفاده نکند و ایجاد رابطه در شرایطی صورت گیرد که رهبری به صورت بلامنازع، مسیر یا کانال انحصاری رابطه با غرب و جهان خارج باشد و بتواند دست بالا و جایگاه برتر خود را در عرصه داخلی حفظ و تحکیم کند. به این ترتیب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی به علت بحران مشروعیت داخلی و دوگانگی حاکمیت، همواره در حالت دوگانه رسمی (دیپلماتیک) و غیر رسمی (گروه های تروریستی و مشکوک) باقی ماند. اما در دولت نهم، به موازات فرایند حذف رقبای سیاسی و سرکوب نیروهای مستقل (یکدست شدن حاکمیت)، تلاش برای برقراری ایجاد روابط "پشت پرده" با آمریکا در قالب نامه نگاری و مسیرهای غیر دیپلماتیک آغاز شد.

در واقع در دوره تصدی دولت نهم، و با بحران سازی ها و تنش های متعدد جناح حاکم، هزینه های عدم رابطه با ایران، روز به روز برای غرب افزایش می یافت و جناح حاکم پس از حذف رقبای سیاسی میتوانست، بدون نگرانی از ریزش هوادارن، در ایدئولوژی دشمن محور خود تجدید نظر کند و تابوی مذاکره با آمریکا را بشکند. به همین دلیل، ماجراجویی های اتمی در دستور کار قرار گرفت و اگر انتخابات دهم ریاست جمهوری، مطابق میل جناح حاکم به پایان میرسید، زمینه برای تعیین چارچوب رابطه با غرب و برقرار کردن رابطه به شکل دلخواه جناح حاکم میسر میشد. اما ظهور و تحرک غیر منتظره جنبش سبز، تمامی این معادلات را بر هم زد.


ظهور جنبش سبز و بن بست در سیاست خارجی دوگانه

شکل گیری و بالندگی جنبش سبز موجب شد طرح سیاست خارجی جناح حاکم با موانع جدیدی برخورد کند. چرا که این جنبش با رد هر گونه قیمومیت و ولایت سیاسی، جنبشی جدید و متفاوت (و فراتر از جناح مکمل حاکمیت) در عرصه سیاست ایران به شمار میرود و باعث تردید غرب در ایجاد روابط پنهانی و معامله با جناح حاکم میشود. پس از شکل گیری بحرانهای پس از انتخابات در ایران، و ظهور جنبش سبز، حاکمیت از یک طرف عقبه ایدئولوژیک و پایگاه اجتماعی خود را به طور کامل از دست داد و دچار بحران عمیق مشروعیت شد، و از طرف دیگر در واکنش به جنبش سبز، بیش از پیش به ادبیات دشمن و دشمن شناسی پناه برد و بناچار هزینه داخلی مذاکره با غرب را به دست خود افزایش داد. چرا که در حال حاضر تنها مفهومی که دولت کودتا میتواند برای تفسیر وضعیت موجود، مورد استفاده قرار دهد، مفهوم "دشمن" است و سایر مفاهیم و نشانه های گفتمان حاکم یا رنگ باخته اند و یا توسط ملت مصادره شده اند.

بنا براین، دولت کودتا در عرصه داخلی، تمامی مشروعیت خود را از مفهوم – یا به عبارت بهتر – از توهم دشمن اخذ میکند. چرا که تمامی نشانه های گفتمان مسلط پس از تقلب در انتخابات و سرکوب وحشیانه و کشتار و تجاوز به شهروندان، به طور کامل بی اعتبار شده اند. از طرف دیگر، با تدابیر جدید کاخ سفید در زمینه سیاست خارجی، امکان ادامه روند بحران سازی در عرصه بین المللی به شدت محدود شده است و بازی اتمی رژیم به مراحل پایانی خود نزدیک میشود. آنچه که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مفهوم دشمن، بر خلاف مفاهیمی مثل حاکمیت الله یا اتحاد و عدالت اجتماعی و ... ماهیتی بین المللی دارد و مدلول آن به حوزه سیاست خارجی تعلق میگیرد. نتیجه مهم این امر این اسمت که اکنون، مبارزه مدنی مردم ایران با دولت کودتا، علاوه بر ابعاد سیاسی و اجتماعی داخلی، یک بعد مهم بین المللی هم پیدا کرده است.

هر چند پس از مذاکرات ژنو و ایجاد فضای آشتی جویانه در روابط ایران و آمریکا، نگرانی از سازش و توافق احتمالی بین دولت کودتا و غرب و قربانی شدن حقوق بشر در پای پرونده هسته ای، شدت یافته است، اما در عین حال، فرا رسیدن سالگرد اشغال سفارت آمریکا (به عنوان مصداق اصلی دشمن) موقعیتی نمادین و فرصتی تاریخی در اختیار جنبش سبز قرار داده است که میتواند طرح هر نوع معامله پنهانی با آمریکا را برای همیشه خنثی کند و با حرکتی حساب شده، دولت کودتا را وادار سازد که در سیاست خارجی (و متعاقب آن در سیاست خارجی) موضع خود را یک بار برای همیشه به صورت شفاف مشخص نماید. بنا براین، با وجود این که پس از مذاکرات ژنو، توپ در زمین جنبش سبز قرار گرفته است، اما سبزها میتوانند با استفاده درست از آن، جریان بازی را به بهترین شکل مدیریت کنند و بازی را مطابق میل خود و به زیان دولت کودتا به جریان اندازند.

و در پایـان

در شرایط کنونی که مناسبتها و رویدادهای اجتماعی در ایران مورد توجه رسانه ها و محافل سیاسی بین المللی قرار دارد، به نظر میرسد هر اقدام مدنی و هر شعار اعتراضی سبزها که به صورت شفاف و علنی، ریشه مفهوم "دشمن" را هدف قرار دهد، اساس و پایه گفتمان مسلط را به شدت متزلزل کند و به همین طریق، باقیمانده مشروعیت دولت کودتا در داخل و خارج کشور به شدت خدشه دار شود. هرچند در مناسبتهای قبلی و در تظاهرات سبزها، دشمن شناسی رسمی حاکمیت، با تغییر مصداق آن (به روسیه)، زیر سوال رفته بود، اما اکنون مبارزه مدنی وارد مرحله ای جدید شده است و دیگر تغییر مصداق کافی نیست، بلکه باید مفهوم دشمن را با تمامی مصادیق آن و به طور اصولی انکار کرد تا دولت متکی به گفتمان "دشمن" به صورت کامل از عرصه گفتمانی محو شود و در حاشیه قرار گیرد، چنان که گویی اصولا وجود ندارد و روز 13 آبان، روز دوستی ملتهای ایران و آمریکاست. تنها در این صورت است که دولتهای خارجی و به خصوص جهان غرب (که به افکار عمومی بسیار بها میدهند) در هر مذاکره و معاهده ای، جانب احتیاط را رعایت خواهند کرد و از تن دادن به بازی پشت پرده جناح حاکم خودداری خواهند نمود، چه بسا از این طریق، تمایل خود را برای برقراری ارتباط با اپوزیسیون نیز اعلام نمایند و رابطه ای آبرومندانه، عادلانه، شفاف و با توجه به منافع ملی، بین دو طرف شکل بگیرد.

بنابراین، جنبش سبز، در کنش های مدنی و حرکتهای اعتراضی خود، میتواند با هدف گرفتن قلب ماشین دشمن سازی جناح حاکم، همزمان با یک تیر دو نشانه را هدف بگیرد. در این صورت، دولت کودتا در رقابت با جنبش سبز، دو راه بیشتر نخواهد داشت: یا باید امتیازات بیشتری به غرب بدهد تا آنها را از نزدیک شدن به اپوزیسیون منصرف کند، یا این که برای ساکت کردن غرب به مسیر بی بازگشت حقوق بشر گام بگذارد. در حالت اول، نفی گفتمان انقلابی و ضد امپریالیستی، ریزش شدید هوادارن داخلی و هم پیمانان خارجی را موجب میشود و ته مانده مشروعیت دولت کودتا به طور کامل از دست میرود. و در حالت دوم هم با کاهش سرکوب و سانسور، پیروزی جنبش سبز تسریع میشود. اما در هر صورت، چیزی که بیش از همه اهمیت دارد این است که جناح حاکم به صورتی نابهنگام، وادار به شفاف سازی سیاست خارجی خود گردد و بزرگترین ابزار سرکوب ایدئولوژیک خود را در شرایطی که رقیب حذف نشده است، از دست بدهد. پایان دوگانگی یا دو زبانی در سیاست خارجی، آغاز گشایش عرصه مدنی و فضای سیاسی در کشور خواهد بود، به همین دلیل، نفی کامل مفهوم دشمن و دشمن سازی جناح حاکم، اقدامی تاریخی در این جهت به شمار میرود.